نتایج جستجو برای عبارت :

مجال بی رحمانه اندک بود، واقعه سخت نامنتظر

 
شاید دلتنگیُ و دلگیری بخشی از حالت فعلیم را تشریح کند، چقدَر فاصله گرفتن از سنین نوجوانی و پذیرش مسئولیت در قبال آینده هولناک است؛ دوره کارشناسی دغدغه‌های کنونی را تا به بدین حد نداشت؛ نمی‌خواهم بگویم ای کاش آن دوره تا ابد ادامه داشت نه؛ اما مواجه شدن با اتمامش، بشدت دردناک است...دلتنگی برایِ...برای اتاق چهارنفرمون و همساده‌هامون؛ نیلو، عقیق، عظیمه، فاطمه، فائزه...برای دانشکدمونبرای سردر صندوق صدقاتی‌مون که سوژه‌مون بود...برای کلاسا،
 
شاید دلتنگیُ و دلگیری بخشی از حالت فعلیم را تشریح کند، چقدَر فاصله گرفتن از سنین نوجوانی و پذیرش مسئولیت در قبال آینده هولناک است؛ دوره کارشناسی دغدغه‌های کنونی را تا به بدین حد نداشت؛ نمی‌خواهم بگویم ای کاش آن دوره تا ابد ادامه داشت نه؛ اما مواجه شدن با اتمامش، بشدت دردناک است...دلتنگی برایِ...برای اتاق چهارنفرمون و همساده‌هامون؛ نیلو، عقیق، عظیمه، فاطمه، فائزه...برای دانشکدمونبرای سردر صندوق صدقاتی‌مون که سوژه‌مون بود...برای کلاسا،
چقدر آسون از دردهای دیگران
حرف می زد...
چه راحت مامان و بابا میگفت
پیشِ کسی که هیچکدومو نداشت....
چه بی تفاوت بود به غم های نزدیکانش...
وچقدر ناراحت بود
که شادی های خودش کم شده...بقیه به درررک.
آدم ها گاهی چه بی رحمانه بدجنس میشوند
چه بی رحمانه مهربانی را به خاک میسپارند
#کاش هرچه برای خود میپسندیم
برای دیگران نیز ;همان.
#دنیای_بی_وفا
#رنگی _رنگی های_ بی رنگ
#تظاهر به _خوب بودن
#سلام_ بر _حسین_علیه السلام
دلتنگ که می شوم می آیم اینجا سری می زنم . دلم می خواست از تمام آنچه که روحم را می آزارد بنویسم اما نه مجال نوشتن است و نه مجال گفتن .پس به آینده و آیندگان موکول می شود ‌ . 
 
پی نوشت: 
۱/تولد یک دوست عزیز مبارک . ( اردیبهشتی ترین مرد روی زمین تولدت مبارک ) 
۲/........
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط به "نبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
واقعه غدیر از مهم‌ترین وقایع تاریخ اسلام است که در آن، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگام بازگشت از حجةالوداع در ۱۸ ذی‌الحجه سال دهم قمری در مکانی به نام غدیرخم، امام علی (علیه‌السّلام) را ولی و جانشین خود معرفی کرد و حاضران که بزرگان صحابه نیز در میان‌شان بودند در آنجا با امام علی (علیه‌السّلام) بیعت کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و دیگر معصومان این روز را عید خوانده‌اند و مسلمانان، به‌ویژه شیعیان این رو
..."به یاد می آورم زمانی را که برایت ارزشمند بودم،نه اشتباه میکنم!مگر اصلا روزی برایت ارزش داشته ام؟به خاطر دارم لحظاتی که مرا میخواستی،نه اشتباه میکنم!مگر اصلا لحظه ای خواهان من بوده ای؟در خاطرات عاشقانه ای که باهم داشته ایم میپویم،نه اشتباه میکنم!مگر خاطره ی عاشقانه ای باهم داشته ایم؟"...
از ربکا میپرسم و میخواهم برایم بگوید دلیل این وصف های اشتباه چیست،ربکا لبخند میزند و آرام میگوید چه قدر بی رحمانه.
+چه قدر بی رحمانه؟همین؟دیوانه شدن آن ه
چرا در مورد دیگران بی‌رحمانه قضاوت می‌کنیم مخصوصا زمانی که نادیده‌گرفته‌می‌شویم؟
تصور کنید برای خرید لباس به مغازه‌ای رفته‌اید، فروشنده با بی‌میلی جواب سوالات شما را می‌دهد، در مورد این فروشنده چه فکری می‌کنید؟ مطمئناً آماده‌اید صدها برچسب منفی بهش بزنید....
ادامه مطلب
یه چند روزیه که کلا از لحاظ روحی آشفته بودم و دلیلش؟ دلیلش مشخص نبود ، شاید هم مشخص بود ولی دلیل اصلی این غم نبود . دیشب فهمیدم دلیلش چیه و حداقلش این بود که به خودم گفتم میدونی که میگذره؟ پس بابد صبر کنی ؛ راه حل خاص دیگه ای وجود نداره دختر . امروز هم مامان فهمید ناراحتم ، چه طور؟ از قیافه م ، از سکوتم ولی مامان دلیل این بی ثباتی که ممکنه حتی فراتر از این هورمون های مسخره رفته باشه رو نمیدونه . منم نمیدونم .
* بهش میگن pms ولی من میگم درسته پیش از وا
حمزه کُشی نکنیم، دوباره! گاهی سرنوشت یک نبرد بزرگ را "مراقبت از تنگه در برابر شبیخون" یا "جمع آوری غنیمت" تعیین می کند. ♦️غنیمت طلبی و غفلت از کمین خصم می تواند فتح محتمل را به مجال قتل عام مجاهدانی در تراز جناب حمزه سید الشهدا بدل کند. این راز پیروزی سپاه اسلام در جنگ بدر و ناکامی در نبرد اُحُد به فاصله نُه ماه است. انتخابات مجلس، مجال پیروزی خدمتگزاران است؛ اگر از تنگه و شبیخون غفلت نکنیم. ♦️طیف های سیاسی منسوب به جبهه انقلاب باید مراقب باش
از ح فاصله گرفتم، درواقع از همه فاصله گرفتم، این روزها تنهام و سرم به درس و کتاب. راستش لذت می‌برم و این من رویایی ام است که درس می‌خواند، سراغ شبکه‌های اجتماعی نمی‌رود، سرش گرم کسی نیست و و و. اما از طرفی دلم یک عشق می‌خواهد، نه تپیدن و هیجان، که عشق. می‌دانم چنین چیزی در عالم واقع موجود نیست، می‌دانم ساخته‌ی داستان پردازان است و لعنت به کسی که اول بار این معنا را شکل داد.
حالم خوب است و با ترس می‌نویسم چون هربار نوشتم تغییر کرد اما شرح حا
 
بررسی محتوای روایات که همگی با ادبیات مشترک پرده از واقعیتی بزرگ بر می دارند و از واقعه ای در آینده خبر می دهند، نشان می دهد که بر 4 موضوع محوری تکیه شده است:1.خیزش مردی از شرق(قم)2. نهضتی بزرگ و اجتماعی3. نقش آفرینی در زمینه سازی ظهور4 دعوت به سوی حقانگیزه قیام کنندگان دعوت  به حق است و همین انگیزه، واقعه را تبدیل به نهضتی زمینه ساز برای ورود به عصر ظهور و همراهی با امام زمان(ع) می کند. دعوت جهانی امام مهدی، نهضتی است سیاسی،جهانی و نظامی.
 
ادامه
 ✍امام رضا علیه السلام به خداوند خوشبین باش، زیرا هر که به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر که به رزق و روزى اندک خشنود باشد، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد، و هر که به اندک از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند. تحف العقول، ص۴۴۹ 
 ┄┅┅❅❅┅┅┄ 
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست که جان می دهد زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال نور
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوت ش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال
تا چشم سوی دیدن داشت بی برگی بود و عریانی. طبیعت به بهایی اندک طراوتش را به پیشکشی پاییز برده بود؛ بی تردید بهای ناچیزی است تماشای رقص باله زنی نارنجی پوش با رخی زرد، گیسوانی سرخ و آوازی که گویی ناله برگی ست در حال جان دادن، زیر گام های مردی با کفش های براق.
طبیعت، مخمور از شراب کهنه پاییز به تماشای تن رنجور خویش نشسته بود. زن نارنجی پوش همچنان می چرخید و می رقصید و آواز بی برگی سر می داد. بادی سرد و منحوس زوزه می کشید. ابرهای تیره و هولناک مجال ن
پولاد کیمیایی
 
 
 
 
پولاد , فرزند مسعود کیمیایی , کارگردان و گیتی پاشایی , خواننده اهل ایران , در ۲۳ تیر سال ۱۳۵۹ در تهران متولد شد . او فعالیت‌های سینمایی خویش را از ۷ سالگی و با بازی در فیلم سرب به کارگردانی پدرش آغاز کرد و بعد در فیلم‌های تجارت ۱۳۷۲ , مهمانی ۱۳۷۴ , فرمان روا 1385 , فریاد ( ۱۳۷۷ ) , اعتراض ( ۱۳۷۸ ) , سربازهای آدینه ( ۱۳۸۲ ) , حکم ( ۱۳۸۴ ) و مدیر ( ۱۳۷۵ ) اجرای نقش کرد . پولاد فیلم‌های دیگری زیرا صحنه جرم , و
 
 
 

تعیین خواسته و بهای آن
صدور حکم مبنی بر الزام خوانده به ثبت واقعه رجوع
 

دلایل و منضمات دادخواست
۱۔ فتوکپی مصدق طلاق نامه، فتوکپی مصدق شناسنامه ها، شهود با مشخصات
 

ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده…………………..با سلاماحتراما به استحضار می رساند:اینجانب (خواهان) به موجب طلاق نامه شماره …….. شماره ………….. در تاریخ ……………… از همسرم آقای…………. فرزند……………….. جدا شده بودم ولی در ایام عده رجوع واقع گردید. لیکن خوانده از ثبت واقعه رجو
رزق و روزی هر کسی را خداوند بزرگ عطا میکند پس گام خود را بردارید تا خداوند نیز رزق و روزی شما را عطا کند.
1. ختم سوره واقعه جهت وسعت رزق :
جهت وسعت رزق ومعیشت از شب شنبه ، هر شب سه بار سوره مبارکه واقعه را بخواند وشب جمعه 8مرتبه بخواند واین عمل را پنج هفته بجای آورد وقبل از هر بار خواندن سوره این دعا را بخواند:
اَللَّهُمَّ ارْزُقنا رِزْقاً حَلاَلاً طَیِّباً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ اِسْتَجِب ْ دَعْوَتَنَا مِنْ غَیْرِ رَدٍّ وَ اَعُوذُ مِنَ الْفَضِیحَ
 
دو روزه بعد نماز مغرب و عشاء سوره ی واقعه رو میخونم..
چند وقته حال خوشیم ندارم..
امشب..به آخرای سوره واقعه رسیدم..
حس کردم خود خدا داره باهام حرف میزنه..
انگار که گله انگار..
مگه ندیدی ما اینکارو کردیم؟
مطفه بودی ما بزرگت نکردیم؟
حتی اگه یه بذر کاشتی ما بزرگش کردیم یا تو؟
پس چته؟؟
چرا نمیبینی..
چرا یادت رفته..
از من کی بهتر که بخوای؟
از من کی بیشتر مگه میتونه..
از من کی بیشتر میفهمتت تو که خودتم فهمیدی تو این دنیا بی من بی کسی...
تو که میدونی..
منم مید
به امید روزنه ای در تنگنای تونل زمان پیش میرفتم
غافل از اینکه اندک اندک از روزنه دور میشدم...
و هر تونلی،پایانی دارد...
حال، غرق در روشنایی و شناور در تاریکی ام...
همچنان روزنه همانجا باقیست
و همچنان من به پیش رانده می شوم
مقصد کجاست؟ نمیدانم!
اما میدانم
در هر نفس از غلیان احساساتم
روزنه یِ نابِ بربادرفته ایست... که تنهایم نگذاشت :)
پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت.دختر هابیل جوابش کرد: نه!هرگز همسری ام را سزاوار نیستی،تو با بدان بنشستی و خاندان نبوتت گم شد...تو همانی که بر کشتی سوار نشدی و خدا و فرمانش را نادیده بگرفتی و به پدرت پشت کردی ، به پیمانش و پیامش نیز!!غرورت غرقت کرد و دیدی که نه شنا به کارت آمد و نه بلندی کوه ها !پسر نوح گفت: اما آن که غرق می شود ، خدا را خالصانه تر صدا می زند ، تا آن که بر کشتی سوار است .من خدایم را لابلای توفان یافتم، در دل مرگ و سهمگینی سیل.دخت
آقای
کتابدار، رییس جمعیت هلال احمر استان تهران در شب آخر مانور این جمعیت در
روستای کیگا از همه دعوت می کند که برنامه را بی رحمانه و منصفانه نقد
کنند.
یادم
افتاد رییسی دیگر روزی در نشست به اصطلاح صمیمانه آخر سال تهدید کرد که
هرکس در تلگرام درباره مسؤولان چنین و چنان گوید، به بی رحمانه ترین شکل
ممکن با او برخورد می کنیم.
تهدید وی چندی پس از آن بود که برنامه ای را به محترمانه ترین شکل ممکن مورد نقادی قرار دادم و در تلگرام منتشر کردم (*)
و پس از آ
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، نشست «تجلی عاشورا در شعر و ادب فارسی» عصر یکشنبه ۲۴ شهریور ماه، با سخنرانی علیرضا مختارپور، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور و با حضور جمعی از علاقه‌مندان به شعر و ادبیات آیینی و جمعی از معاونان و مدیران کل نهاد، در سالن اجتماعات کتابخانه مرکزی پارک‌شهر تهران برگزار شد.
در این نشست علیرضا مختارپور با اشاره به برخی بحث‌های مطرح شده درباره تأثیر واقعه عاشورا در ادبیات فارسی
ماده ۴۹قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ضمانت اجرای کیفری عدول از ثبت نکاح را پیش بینی کرده و بر اساس آن چنان چه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم، طلاق یا فسخ نکاح یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه، به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود.این مجازات در مورد مردی که از ثبت انفساخ نکاح و اعلام بطلان نکاح یا طلاق استنکاف ک
ساعت ۲۲ و ۳۳ دقیقه بود.همه ی ساعت ها عجیب جذاب می شوند چطور؟چه کسی دارد از این بازی با اعداد لذت می برد؟بگذریم
باز آمده ام کِ بگویم تقصیر آنها بود،تقصیر آنها بود ک گریه ام گرفت،تقصیر آنها بود کِ وا دادم،تمام این حرف های بی ربط را ب زور چپانده بودم داخل دهانم؛ سه ماه است ک چپانده ام...تقصیر آنها بود کِ نتوانستم تحمل کنم.من احمقم...من دوستِ احمق توعم کِ بلد نیست حرف بزند اخیرا...من دوستِ ترسیده ی تو عم کِ بِ عزای واقعه ی نیامده مشکی پوش شده است.من دو
واقعه کربلا 
 
 واقعه عاشورا، نبرد امام حسین(ع) و یارانش در کربلا با سپاه کوفه که برای یزید بن معاویه دومین حاکم اموی می‌جنگیدند. این واقعه که در روز دهم محرم سال ۶۱ق و به دنبال بیعت‌نکردن امام حسین(ع) با یزید رخ داد، به شهادت آن امام و یارانش و نیز اسارت اهل بیتش انجامید. این واقعه دلخراش‌ترین واقعه در تاریخ اسلام دانسته شده است و از این‌رو شیعیان بزرگترین مراسم عزاداری خود را در سال‌روز آن برگزار می‌کنند و به سوگواری می‌
من همان کهنه نفیرم که به پا خاسته ام # صحبت پیر مغان را ز خدا خواسته ام
آتش خفته به خاکستر علم و ادبم # چهره را از بزک و حیله چه پیراسته ام
پله را یک شبه از یک به هزاران نشدم # همچو مغزم که اسیر بدن و پوسته ام
یار ارتشیار بودم در اوان زندگی # شرکت طراح بود و خاطرات بسته ام
قطعه سازی هم پس از آن کار من # اندک اندک طی نمودم با قدم آهسته ام
در غذا وارد شدم با صد هزاران دلخوشی # گرچه اینک از تمام مردمانش خسته ام
گرجی طناز گوید از توان و کار خود # همچو حافظ که
کتاب "کلاسی از جنس واقعه" یا به عبارت دیگر "درس هایی که از استاد غلامحسین شکوهی آموخته ام"، عنوان اثری از دکتر محمدرضا نیستانی، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان می باشد که اولین چاپ آن، توسط نشر آموخته در سال ١٣٩٢ به زیور طبع آراسته شده است.
 کلاسی از جنسِ واقعه با استفاده از رویکرد پدیدارشناسانة مبتنی بر تجربة خودزیسته، به تبیین و تحلیل کلاس‏های دکتر غلامحسین شکوهی ـ نخستین وزیر آموزش و پرورش بعد از انقلاب اسلامی ایران‌ـ پرداخته است. نگا
سلام دوستان
اول عذر می خوام بابت این نبودن
ولی باید بگم الانم دوباره می رم تا دوهفته ی دیگه یه امتحان مهم و سخت دارم اخه
اومدم یه سری بزنم بهتون که اونم واقعه ی امروز باعثش شد
عذر خواهی می کنم بابت نیمه رها کردن رمان که ۱۵ قسمتی ازش باقی مونده فکر کنم که برگشتم می گذارم
در ضمن بعدشم یه رمان دیگه رو می گذارم که ایده اش هست اما هنوز نوشتنش رو چندان کلید نزدم
 
اما واقعه:
 تو حیاط دانشکده قدم می زدم و درس می خوندم که دوستام اومدن و رسیدیم به هم کلی ا
با توجه به اهمیت واقعه ی غدیرخم در جهان اسلام، ابتدا باید به دستورات خداوند و استشهاد پیامبر (ص) و نزول آیات قرآن در این زمینه توجه داشت؛ زیرا خداوند و پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) زمینه این رویداد بزرگ اعتقادی و تاریخی را رقم زده اند و تأیید و نصرت آن پرداخته اند. در اینجا به تفسیر 13 آیه ای که در این رویداد بزرگ بشری نازل شده است، می پردازیم. در واقعه غدیر، 3 آیه مهم و مطرح بر پیامبراسلام، حضرت محمّد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشته
‍میگویند در ۱۰۰ سال پیش در بازار تهران واقعه عجیبی اتفاق افتاد و آن این بود که یکی از دکانداران به نام حاج شعبانعلی عزم سفر کربلا نموده و دکان را به دو پسرش سپرده و روانه میشود.بعد از چند ماه که مراجعت میکند میبیند که پسرانش دکان را از وسط تیغه کشیده اند و هر نیمی را یکی برداشته و به کسب و کار مشغول است.چون خواست داخل شود راهش ندادند و در سوال و جواب و گفت و گو که این چه کاری است که شما کردید پسرانش میگویند:حوصله نداشتیم تا مردن تو صبر بکنیم سهم
بگو راوی بخواند مجید پورولی کلشتری نشر عهد مانا حضرت رقیه(س)
بگو راوی بخواند : طلب گشایش چشم سر را داشت، چشم دلش باز شد…
 
بگو راوی بخواند : مجید پورولی کلشتری، نشر عهد مانا
خلاصه:
این کتاب درباره جوانی نابینا به نام عمران است که برای شفا گرفتن به شام هدایت می‌شود تا حضرت رقیه (س) را ببیند و از دستان گره‌گشای این دردانه امام حسین (ع) شفای چشمانش را بگیرد، اما وی زمانی به شام می‌رسد که حضرت رقیه سلام الله علیها از داغ و غصه به شهادت رسیده‌اند.عم
تشنه‌ی یک صحبت طولانی ام. 
دلم حرف می‌خواهد، یک هم‌صحبت، یک نگاه و یک لبخند، یک مهر که از چشمان کسی توی دلم سُر بخورد، می‌خواهم عاشقی کنم و مهر بورزم و بپیچم و حسی غلیظ را تجربه کنم.
اما اگر راستش را بخواهی اسماعیل، اینجا مجال غلظت نیست.
 
ماه فروماند از جمال محمدسرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیستدر نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامتلیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسیآمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیستروز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوسبو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتدتا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتبادنور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابن
 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.

 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.یمانی از مهمترین چهره هایی است که پیش از ظهور خروج می کند. ظهور یمانی نیز همچون سفیانی از علائم ق
دیگر حسین ابن علی چه گفت، . . او گفت:ندیدم سری به سرداری مگر بسیار سرها زیر پای او.خود ستایان تکیه بر اریکه ها زدند.کتاب خدا را چنان می خوانند که سود ایشان است.آنان که طیلسان زهد پوشیده اند تک پیرهنان را پیرهن بر تن می درند.آنان که دستار بر سر می نهند سر از گردن خدا ترسان می اندازندو آنان که آب بر مردمان می بندند، مردمان را آب از لبه تیغ میدهند.فیلم روز واقعهنویسنده: بهرام بیضایی
غدیر در قرآن – قرآن در غدیر
نویسنده : محمد باقر انصاری
انتشارات : دلیل ما
رده سنی : بزرگسال
رده کیفی: تخصصی
عنوان محتوا: واقعه غدیر در قرآن
آنچه در این کتاب می خوانید :
این مجموعه ارزشمند که توسط حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محمد باقر انصاری در ۳جلد تنطیم شده   با محور قرار دادن آیات الهی که به هر صورت با غدیر ارتباط یافته در کتاب جمع آوری شده و هر ارتباطی بین قرآن و غدیر بوده مورد تحلیل قرار گرفته و هر حدیثی که فهم آیه را بیشر می کند و مورد ت
زنی لاغر و پریده رنگ .با نیم رخی ضعیف و استخوانی،کودکی در آغوش میان کوچه ایستاده است و می نالد.مردم برای شنیدن استغاثه ی او پیرامونش گرد آمده اند.وی از دست آن کسی که مسبب بدبختی اوست ناله می کند. شاید زنی را متهم می کند.شاید هم از شوهرش شکایت دارد می گوید:بچه هایش گرسنه اند و او غذایی برای ایشان ندارد.پول ندارد،نان هم ندارد.هیچ ندارد.از مال دنیا فقط مشتی کاه دارد که باید شباهنگام،او و فرزندانش روی آن بخسبند. می گرید و بعد به راه خود می رود.وقتی ک
کتاب حماسه حسینی یک مجموعه دو جلدی تألیف متفکر شهید مرتضی مطهری است که جلد اول آن شامل سخنرانیها و جلد دوم آن شامل یادداشتهای ایشان است. این کتاب به چندین زبان‌های دنیا ترجمه و ده‌ها بار در ایران تجدید چاپ شد. البته این کتاب قبلاْ سه‌جلدی بود .
جلد اول این کتاب شامل مطالبی مثل : حماسه حسینی، تحریفات در واقعه تاریخی کربلا، ماهیت قیام حسینی، تحلیل واقعه عاشورا، شعارهای عاشورا، عنصر امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حسینی و عنصر تبلیغ در نهض
من امروز‌ ظهر خوشحال بودم، چون فکر می‌کردم که نماز ظهر عاشورا رو همون‌طوری قراره بخونم که هزار و سی‌صد سالِ پیش خونده شد. یعنی به جماعت، در فضای باز، توی هوای گرمِ یک شهر کویری، و زیر آفتابی که بی‌رحمانه می‌تابید و موها و پیراهن مشکیم رو داغ می‌کرد. بعدش فهمیدم که چقدر تفاوت وجود داره. اولین تفاوت رو توی همون رکعت اول فهمیدم. لب‌های من خشک نبودن.
                                       لا اله الا الله سبحان العلام السلام
بسم الله الرحمن الرحیم
1= اللهم انی اسالک بان لک الحمد لا اله الا انت بدیع السماوات و الارض یا ذالجلال و الاکرام ان تصلی
علی محمد و آل محمد و ان تجعل لی من امری فرجا و مخرجا ترزقنی من حیث احتسب وم ن حیث لا
احتسب برحمتک یا ارحم الراحمین . یاصریخ المستخرصین ویا غوث المستغیثین و یا مفرج الکرب المکروبین
قد تری مکانی و تعرف حالی و یا یخضر علیک شی من امری
 
2=اللهم رب السمو
هرچه به وضع حاضر می نگرم، بیشتر یقین پیدا می کنم که واقعه ی بزرگ تری در راه است. واقعه ی خافضه ی رافعه ای .. و این مسیر حادثه را دیگر بازگشتی نیست. بیشتر می فهمم که عزلت گزیدن اجباری اهل دنیا برای این است که مدّتی با خودشان خلوت کنند و تفکّر، "که چرا فارغ از احوال دل خویشتنم؟". "کز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود". "یا چه بودست مراد وی ازین ساختنم". راه گریزی نیست. لاعاصم الیوم من امر الله. این بارانی هم که گرفته است و سیلی شده است انگار، آرامش نزدیکی ندا
شورِ عاشورایی اگر با معرفتِ حسینی همراه نباشد، تنها بازتابی از یک آیین فرهنگی-تاریخی و مصداقی از غلیان عواطف جمعی خواهد بود که اثرش موقت است و اندک. در غمِ واقعه عاشورا بودن کافی نیست؛ شناختِ پیامِ عاشورا مهم‌تر است.
مسعود زمانی مقدم
غمگینم 
جنازه گربه ای کنار خیابان رها شده بود ، دستانم را بر دهان نهادم و اشک ها گونه هایم را میسوزاند ، از خودم بیزارم که قدرت کشیدن آن لاشه ی مظلوم را بر کناری نداشتم  . اگر این کار را انجام میدادم یقینا تا سالها به خودم میبالیدم ...
چند لحظه ای بر بالینش اشک ریختم و پس بی رحمانه به راهم ادامه دادم ، در راه دریافتم چه مرگ همه ی موجودات شبیه به هم است ، منتها انسان مضحکانه خودش را با سنگ های تزیینی گول میزند ، وگرنه که بعد مرگ همه رها خواهیم شد ...
 
 
جز خیل اشک و آه سپاهی به ما نداد
با این وجود فرصت آهی به ما نداد
 
ما را مقرّبان حریمش حساب کرد
جز درد و داغ منصب و جاهی به ما نداد
 
ما را برای عبرت خلق آفریده بود
از سجده غیر نامه‌سیاهی به ما نداد
 
ما مثل کوه سرکش و دربند مهر او
او جز ستیغ تیغ پناهی به ما نداد
 
دلخوش به رحمتیم که در پنج روز عمر
 مستی مجال هیچ گناهی به ما نداد
 
 
Shirazart.blog.ir 
فرانسیسکو گویا _ سوم ماه مه _ (۱۸۰۸- ۱۸۱۵-۱۸۱۴)- سبک رومانتی سیسم 
اثر سوم ماه مه ، احساسات بیننده را بر می انگیزد،اما این بار تاثیر پذیری ما از واقعه ی اندوهبار یک کشتار است .این پرده واقعه ای را بدون تلاش در قهرمان پروری به نمایش می گذارد ،  و انسان با رنج و درد ، لحظه ای با آن واقعه ارتباط برقرار می کند ، نه با عواقب شکوهمند ، از خود گذشتگی و مرگ در راه هدفی والا .در اینجا شاهد اثری هستیم که بعدها در قرن بیستم - در سبک دیگری که واقع گرا
نقد نگاهی غلط بر واقعه کربلا
«ابتدا عرض کنیم مطلب را کامل مطالعه کرده و نشر دهید که پاسخ به تفسیر اشتباه واقعه کربلا است»
نگاه های متفاوتی به واقعه کربلا شده است. نگاه هایی که اشتباه است. یکی از این نگاه ها این است که امام حسین علیه السلام برای «نماز» شهید شدند! مگر طرف مقابل امام حسین علیه السلام بی نماز بودند؟ نمازی که عمر بن سعد لعنت الله علیه در صبح عاشورا خواند بی نظیر بود، سی هزار تن بر او اقتدا کردند! 
«طرف مقابل امام حسین علیه السلام حا
نه، صحبتی از عشق نیست. صحبت از نور سپیده، افتاده به دالانِ نمورِ قلب است. آن اتفاقی که رخداد، در طولایِ سرنوشتش نیست، آن اتفاق که نمی‌افتد.
عرصه‌ی پهناورِ زیستن، وقتی مجال بودن ندارد می‌شود ما. باشد، هر چه بادا باد، بوسه‌ات آباد.. 
تمام عشق من به تو  ، از آن  ، نگاه اولین
برای بردن دلم  ، چه کرده ای تو نازنین
تمام شوق وصل را  ، ز چشم تو گرفته ام
دگر چه مانده از دلم ، پر از تو گشته دلنشین
نگاه میکنم به تو ، به هر کجا که بنگرم
ببین چگونه مانده ام ، سر به هوا درین زمین
درین مجال عاشقی ، بر تو کسی حریف نیست
تمام دل نوشته ها ، به وصف توست مه جبین
حتی اتاق خودمم واسم غریبه س...
در و دیواراش،وسایلش؛انگاری هیچ کدوم مال من نیستند.
اینجا هم احساس آرامش و تعلق خاطر ندارم...
فکر میکردم امشب که بعد از سه هفته رو تخت خودم میخوابم خوشحال خواهم بود؛ولی باز هم گوله های اشک مهمون گونه هام شدن...
چه بی رحمانه تنهام...
 
 
** شکر نعمت نعمتت افزون کند/کفر نعمت از کفت بیرون کند **
++ خدایا هزارمرتبه شکرت میکنم واسه وجود مامان و بابام!
این چسناله ها رو رو حساب ناسپاسی نذار :(
بدنم توان بلند شدن ندارد
در هیاهوی باد که
بی رحمانه مانند شلاق 
بر بدنم فرود می آید
و با موهای مثل شبم
در هوا می رقصد
قلبم نمی تپد و
دستانم سرد است
چشمان بی روحم
ماتِ درختی است
که با تکبر چشمانم
را آینه کرده است
ابر های سیه
آسمان شب را
تاریک تر کرده است
و در این سیاهی شب
کوها بر پیکر سردم
سایه انداخته اند
چشمان پر التماسم
به ماه خیره است 
که مرا در آغوش گیرد
و صدای کلاغ ها
کابوس را برایم
جهنم کرده است
 
+امروز اینا رو برای خودم هدیه گرفتم:)صفحه اولش هم نوشتم:
این کتاب هدیه ی ناقابلی است برای دختری که علی رغم تمام نا مهربانی ها، شکستن ها و تلخی های بی رحمانه هنوز هم لبخندش را از دنیا؛ و امید، شادی و عشق را از خودش دریغ نکرده است..
 
یه روزی یه جایی توی زندگیاسیر یه تصویر بی‌تنشدی
تو از تو، ازون من رها و جدارهای رهاتر، کم از من شدی
به تصویر صورت توی آینهبه این دور باطل تبر می‌زدی
به سرمشق رایج تو دل‌بستگیهمش مُهر نامعتبر می‌زدی
تو میلاد پنهان یک شاپرکفراسوی احساس یک پیله‌ای
به حصر حقیقت بیا خنده کنتو یک واقعه در پس میله‌ای
تو از نبض این واقعه زنده‌ایجدا از تنش‌های پشت نقاب
به دنبال تسکین پیدا شدنبه دیدار خود خارج از این حباب
اگر تو مسیر پر از حادثهخم و پیچ جاده عذ
همزمان با عید ولایت و امامت، آئین بازسازی واقعه غدیر خم در کاشمر برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری فارس از کاشمر، جمعی از هنرمندان کاشمری برای دومین سال، بازسازی و بازخوانی واقعه بزرگ و تاریخی غدیر خم را که با استقبال چشمگیر عاشقان خاندان عصمت و طهارت همراه بود، به‌نمایش گذاشتند.
مدیر کانون بسیج هنرمندان کاشمر که از متولیان این حرکت هنری بود در گفت‌و‌گو با خبرنگار فارس گفت: واقعه بازسازی عید سعید غدیر خم که برای دومین سال در کاشمر برگزار شد،
امروز تونستم ساعت چهار این طورا دوباره بیدار شم. هووورااا. خب فکر میکردم خواب میمونم اما بیدار شدم‌. دارم شهرام ناظری گوش میدم هنوز شروع نکردم البته نوشتم اول کارایی رو که باید انجام بدمو تا شب که بیخودی هدر ندم وقتو. احتمالا یا امروز یا فردا کتابم تموم میشه. خیلی زوده نه؟ چون نشستم پاش یعنی خب این کتابو دوست دارم چون در مورد چیزی هست که بهش علاقه دارم و دغدغه امه. اینقدر گشنمه که الان نمیتونم کار کنم. منتظرم حاضر شه چایی. همین امروز رو شروع کن
نیمه شب. نزدیک به نیمه‌ی آبان و نیمه‌ی پاییزِ تقلبیِ امسال. ادامه‌ی زندگی.
یه مدته هیچ خبری نیست، زندگی میره و میره و نشستم توی خونه، به انتظارِ پاییزی که نیومده. چه انتظاری؟ چه پاییزی؟ 
هنوزم دلتنگ میشم اگه بهش فک کنم. به چی؟ به اندک جایی برای زیستن. دلتنگِ چی؟ اندک جایی برای مُردن. و روزها میگذرن و میگذرن.
مشکلات زیاد شده، و هیچکدوم هم حل نمیشه، فقط گاهی یکی به قبلیا اضافه میشه. اوضاع چندان مساعد نیست و رمقی برای فکر نکردن باقی نمونده! 
 
شب
بدنم توان بلند شدن ندارد
در هیاهوی باد که
بی رحمانه مانند شلاق 
بر بدنم فرود می آید
و با موهای مثل شبم
در هوا می رقصد
قلبم نمی تپد و
دستانم سرد است
چشمان بی روحم
ماتِ درختی است
که با تکبر چشمانم
را آینه کرده است
ابر های سیه
آسمان شب را
تاریک تر کرده است
و در این سیاهی شب
کوها بر پیکر سردم
سایه انداخته اند
چشمان پر التماسم
به ماه خیره است 
که مرا در آغوش گیرد
و صدای کلاغ ها
کابوس را برایم
جهنم کرده است
 
یکتا فاطمی
امام رضا علیه السلام فرمود:عقل یک مسلمان تمام نیست مگر آن که ده خصلت را داشته باشد:(مردم) به خیرش امیدوار باشندو از شرش در امان.خیر اندک دیگران را بسیار شماردنیکى بسیار خود را اندک داند.از مراجعه ارباب حاجت ملول نشود.در تمام عمر از طلب علم خسته نشود.فقر در راه خدا را از توانگرى بیشتر دوست  بدارد.ذلت در راه خدا را از عزت همراه با دشمن خدا بیشتر دوست بدارد.گمنامى را از نامورى بیشتر بخواهد.سپس فرمود: دهم و چه دهمى؟ پرسیدند: چیست؟ فرمود:هیچ کس را نب
 
یه روزی یه جایی توی زندگی، اسیر یه تصویر بی‌تن شدی
تو از تو، ازون من رها و جدا، رهای رهاتر، کم از من شدی
به تصویر صورت توی آینه، به این دور باطل تبر می‌زدی
به سرمشق رایج تو دل‌بستگی، همش مُهر نامعتبر می‌زدی
تو میلاد پنهان یک شاپرک، فراسوی احساس یک پیله‌ای
به حصر حقیقت بیا خنده کن، تو یک واقعه در پس میله‌ای
تو از نبض این واقعه زنده‌ای، جدا از تنش‌های پشت نقاب
به دنبال تسکین پیدا شدن، به دیدار خود خارج از این حباب
اگر تو مسیر پر از حادثه،
دانلود نمونه سوالات آزمون ضمن خدمت تفسیر آیات سوره واقعه
دوره آموزشی با عنوان «تفسیر آیات برگزیده سوره واقعه جزء ۲۷ قرآن کریم» با کد ۹۹۵۰۶۵۷۹ به مدت ۱۲ ساعت به شیوه الکترونیکی از طریق سامانه LTMS برگزار می گردد.
قبولی در آزمون با دانلود سوالات، ۱۰۰درصد تضمینی
فایل دانلودی با قابلیت سرچ و جستجو هست که شامل تمامی سوالات دوره مذکور می باشد، با استفاده از این فایل می توانید با جستجو در حین آزمون اصلی به راحتی نمره قبولی را در آزمون ضمن خدمت تفسی
استشهاد به واقعه مباهله و استناد به همراهى على و همسر و دو فرزند او با رسول‏ خدا
 
1 ـ در کلام امام على علیه‏السلام:
 
به دنبال امتناع على‏ علیه السلام از بیعت با ابوبکر، میان آن حضرت و ابوبکر بحث و گفتگویى درگرفت. ابوبکر با تمسک به حدیثى از رسول‏خدا درصدد توجیه کار خویش بود و در مقابل على‏علیه السلام با او احتجاج مى‏کرد و از او در مورد شایستگیهاى خود اعتراف مى‏گرفت و شبیه همین احتجاج را آن حضرت با اصحاب شورى بعد از مرگ عمر نیز داشت. هر دو ح
در خیابان شمس تبریزی شهر تبریز زیارتگاهی وجود دارد که به قبر حمال معروفه.فرد بیسوادی در تبریز زندگی می کرد و تمام عمر خود را در بازار به حمالی و بارکشی می گذراند تا از این راه رزق حلالی بدست آورد. یک روز که مثل همیشه در کوچه پس کوچه های شلوغ بازار مشغول حمل بار بود، برای آنکه نفسی تازه کند، بارش را روی زمین می گذارد و کمر راست می کند. صدایی توجه اش را جلب می کند؛ می بیند بچه ای روی پشت بام مشغول بازی است و مادرش مدام بچه را دعوا می کند که ورجه وور
 
 
 
حقیقتا مجال سخن نیست ... و دل گرفته ست 
.
 
او صبر خواهد از من ...بختی که من ندارم!من وصل خواهم از وی، ...قصدی که او ندارد!
.
مقصود اگر از دیدن دنیا فقط این بوددیدیم ،ولی دیدن دنیا به چه قیمت؟ 
.
گیرم که هزاران غزل از هجر نوشتیمجرات که نداریم به دلدار بگوییم ...! :(
 
گاهی انجام ِ کار ِ درست تو را تمام می کند، به بی رحمانه ترین وجه ممکن. 
*عنوان نوشت:آن وعده های دروغینتبه آتش کشاندن رویاهایمآن دعا و نذرهای سنگدلانه‌اتاز همه‌شان بیزار و متنفرمپ.ن. کی قراره از این فاز ِ حسرت، غم و خشم بیایی بیرون؟ خسته شدم!  
کتاب بچه ها غدیر : داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم این بار از زبان دو کودک…
 
معرفی:
داستان آخرین حج پیامبر و واقعه غدیر خم اینبار از زبان دو کودک…هاجر و اسماعیل دو کودک که با پدر و مادرشان همراه می‌شود و در آخرین حج پیامبر با قافله ایشان همراه می‌شود…تصویر های این کتاب به صورت رنگ آمیزی است و کودک با سلیقه و خلاقیت خودش رنگ آمیزی می‌کند .
بریده کتاب:
موضوع آن قدر مهم بود که عده ای سوار بر اسب حرکت کردند تا به آن ها که جلوتر رفته بودند
کم‌کم صدای پای محرم در کوچه‌ پس کوچه‌های شهر می‌پیچد و جامه‌های سیاهِ عزا بوی حسین می‌گیرد!
کم‌کم پرچم‌های مشکی جای ریسه‌های رنگی غدیر را می‌گیرند و هلهله‌‌ی شادی در صدای سنج‌ و دمام شهر گم می‌شود!
کم‌کم نم‌‌های نشسته‌ زیر چشم‌ها دانه‌های اشک می‌شود، یک قطره، دو قطره و بعد ... سیل می‌رسد!
 ارباب صدای قدمت می‌آید ...
+ از همین اول محرمی تک‌خور نباشید، خیلی محتاج دعام، التماس دعا!
واقعه مهم غدیر  
 
 
روز هجدهم ذی‌الحجه از بزرگ‌ترین اعیاد شیعیان است.
بنابر روایات در روز هجدهم ذی‌حجه سال دهم هجرت پیامبر اکرم(ص) به دستور خدا امام علی(ع) را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد.
واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیر خم روی داد.در احادیث شیعه تعابیری هم چون عیدُاللهِ‌ الاکبر (بزرگ‌ترین عید الاهی)، [۱] عید اهل بیت محمد(ص)،[۲] و اشرف الاعیاد (والاترین عید)[۳] برای این روز به کار رفته است.شیعیان در سراسر جهان این ر
 واقعه عاشورا و لشکر جنیان  
هنگامی که واقعه ی جانسوز کربلا در حال وقوع بود، زعفر جنی که رئیس شیعیان جن بود (مسلمانان جن همگی به دست مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام در وادی الکثیب ازرق و محل بئر ذات العلم به دین اسلام مشرف شدند) در بئر ذات العلم، برای خود مجلس عروسی بر پا کرده بود و بزرگان طوایف جن را دعوت نموده و خود بر تخت شادی و عیش نشسته بود. در همین حال ناگهان متوجه شد که از زیر تختش صدای گریه و زاری می آید. زعفرجنی گفت: کیست که در وقت شاد
آهنگ چالوس روزبه بمانی رو گوش میدم فکر میکنم صداتو چه باید کنم...
جات خالیه و من فکر میکنم آدمی که بتونه 147 روز دوری عزیزش رو تحمل کنه؛ دوری بی امیدِ عزیزش...حتما خیلی کارهای دیگه هم میتونه بکنه.
میتونه دو شیفت کار کنه و اراده کنه درس بخونه.
دوریش سخته و الان که یکپارچه ویرانه ام بعد از زلزله ی دلتنگی...میفهمم خوب بودن خیلی بی رحمانه ست و مامان من خیلی بی رحم بود که این همه مهربون و رفیق و همراه و حامی بود...بود یا هست؟  من به فیزیک اعتقاد دارم. به
یک آیه از سوره واقعه با صدای استاد عبدالباسط که در روزهای آخر ماه رمضان منتشر شد. اگر تا الان دو تلاوت حشر-تکویر-فجر و قمر-رحمن از عراقِ دهه 50 رو داشتیم، الان باید واقعه-طارق رو هم اضافه کنیم. منظور از حشر همون تلاوت معروفیه که خب اینجا فقط توی مجالس ختم کاربرد داره! این مجموعه مربوط به سفر به عراق هست که اتفاقا عکسهای زیادی هم ازش هست. توضیحات دیگه ای هم قبلا دادم که توی لینک محافل عراق میتونید دنبال کنید. هر چند گفته میشه در سال 1956 بوده ولی به
در ربیع‌الاول سال ٨ هجری، پیامبر (ص) گروه تبلیغی ١۶ نفره‌ای به ذات‌اطلاح از اراضی شام فرستاد. مردم آن منطقه نه‌تنها دعوت ایشان را به اسلام نپذیرفتند، بلکه به گروه اعزامی حمله کردند و آنها را از دم تیغ گذراندند. خبر این واقعه را یک زخمی که در میان کشته‌ها افتاده بود و شبانه توانست از آنجا خارج شود، به پیامبر (ص) رساند.هم‌زمان با این واقعه، پیامبر (ص) پیکی به سوی حاکم بصری فرستاد. غسانیان در موته، وقتی به هویّت پیک پیامبر (ص) پی بردند، او را گر
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
راستی چه سرّی است در وجود مطهّر امام حسین(ع) که دل هر عاشقی را شیفته خود می کند و حتّی غیر مسلمانان هم ایشان را دوست دارند. در این مجال اندک، با هم همراه می شویم و سری به آیین های عزاداری ارامنه و زرتشتیان در عزای امام حسین(ع) می زنیم و سه پرده دلنشین از علاقه و محبّت غیرمسلمانان به سیّدالشّهدا(ع) را به تجربه می نشینیم.
پرده اوّل؛ ادای احترام کشیش به امام(ع)
در محلّه ارمنی نشین «تهران»، کلیسای بزرگی قرار دارد که در مسیر یکی از مساجد خیابان «کریم
بارون کل صورت پنجره رو خیس کرده ، درختای سبز کمرنگ نشاطشونو توی کل خیابون پخش کردن ، بوی خاک و بارون... 
Tirer از همیشه خوشحال تر به نظر میاد ، دفتر عزیزم استاتیرا رو برداشتم و از زیبایی های جهان اطرافم نوشتم 
آهنگ پوبون با صدای بهشتیش پخش میشه و ذهنم خاطرات داشته و نداشته اش رو مرور میکنه 
"من دارم میمیرم، دنیام آتیش گرفت ، وا کن اون چشای آبیتو"
لبخندم پررنگ تر شد 
یاد تمام احساساتم بخیر باد 
یه قلپ قهوه میخورم و به خودم میگم :
دنیا، کاش انقدر بی
تقویم شیعه
سیزدهم ذی الحجه
۱- شق القمر
در شب ۱۴ ذی الحجه واقعه شق القمر به اعجاز پیامبر صلی الله علیه و آله در مکه رخ داد. بعضی این واقعه را در شب ۱۸ این ماه گفته‌اند.  قریش از آن حضرت معجزه طلب کردند، و حضرت با انگشت اشاره به ماه کرد، و به قدرت الهی دو نیم شد و باز به هم پیوست؛ و آیه نازل شد: اقتربت الساعه و انشق القمر. ابو بجهل گفت: این سحر است! بفرستید از شهرهای دیگر هم بپرسند که آیا آن‌ها هم دیدند که ماه دو نیم شد. چون از اهل شهرهای دیگر پرسیدند.
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
 گفتی : غزل بگو ! چه بگویم ؟ مجال کو ؟
شیرین من ، براز غزل شور و حال کو ؟
پر می زند دلم به هوای غزل ، ولی 
گیرم هوای پر زدنم هست ، بال کو ؟
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را 
چشم و دلی برای تماشا و فال کو ؟
تقویم چارفصل دلم را ورق زدن 
آن بگهای سبز ِ سرآغاز سال کو ؟
رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند 
حال سوال و حوصله ی قیل و قال کو ؟
شاعر: قیصر امین پور
****
با تشکر از دوست عزیز: 
мдjiD ××آریایــــــــیها××
نمیدانم،سالهاست در همین نقطه که تو با سرمستی تمام میرقصیدی نشسته ام و از خودم میپرسم آیا انقدر بی ارزش بودم که نتوانست کمی بیشتر بماند؟که دست کم خاطرات بیشتری برای پناه بردن به ان برایم باقی بگذارد؟ چرا به نظرم حقی طبیعی جلوه میکند؟چرا حتی یک بار به خودت زحمت آمدن به خوابم را ندادی؟از بی قراری بعدم ترسیدی یا لیاقت همین را هم ندارم و یا شایدم از عذاب پس از آن ترک کردن بی رحمانه و بی خبر نمیخواهی آفتابی شوی؟اینکه از نبودن تو شاکی ام خودخواهی ا
ابزار مداحان برایِ گریاندنِ خلق‌الله سویه‌های تراژیک زندگی اولیای الهی‌ست. هرچه این سویه‌ها پررنگ‌تر باشد، گریه گرفتن از مخاطبان‌ نیز آسان‌تر است. به حماسه‌ی کربلا و آنچه بر اهل‌بیت پیامبر(ص) رفت، نگاه کنید. این واقعه آنقدر پتانسیل تراژیک‌سازی بالایی دارد که مداحان به آسانی می‌توانند بر روی آن سرمایه‌گذاری کنند و از دوستداران آن امام همام(ع) اشک بگیرند. اتفاقی در کربلا نمانده است که مداحان از آن بهره‌برداری نکرده باشند و... .
حال بن
همش با خودم چند تا جمله رو مرور میکنم تا یادم بمونه و بشه ملکه  ذهنم
پای تصمیم هایی که می گیرم مستحکم بایستم، قوی و باثبات
سعی کنم به بهترین نحو ممکن کاری رو که هدفم هست انجام بدم
دوباره تاکید می‌کنم به خودم که پای تصمیم هام با ثبات بایستم
و قبلش اینکه تصمیمم رو با دودوتا چهارتا و بعد هم توکل بر خودش بگیرم
خوشبختی واقعی چیه؟! جوابش رو اندک اندک دارم پیدا میکنم و بهش پایبند میشم
از هیچی به جز غضب و خشم و حتی همین که جزء بنده های مشمول رحمت خدا نب
میدانی اینکه *دقیقا* بیست و دو خط بنویسی و در آنی پاکشان کنی یعنی چه؟یعنی دوباره هوای کندن به سر دارم.خدا بخیر کناد:)
+آن ۲۲ خط هم البته شرحی از واقعه ای در رابطه با کندن بود.اما مجملش با اصل داستان هم‌آهنگ تراست.برای همین اینطور شد!:)
اگر مجال حضور بدی، توی وداع چیزهای حیرت انگیزی برای دیدن و شنیدن هست.
بعضی ها شبیه شمعی میمونن که شعله شون خاموش میشه. هرچقدر پرنورتر، اطرافشون تاریک تر میشه بعد از هجرانشون.
اما آدمهایی هم هستن که بعد از ترک بدنشون، هنوز میتونی نغمه دلنواز زندگی رو از جانشون بشنوی.
اگر گوش بدی میشنوی که هنوز زنده ان.
اگر دل بدی، گوشت حتما خواهد شنید.
ادامه مطلب
یکی از شهیدان قیام حسینی که در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی نقش موثری را ایفا کردند، حضرت رقیه (س)، دختر سه‌ساله امام حسین (ع) هستند که بارگاه ایشان در شهر شام واقع شده است.
حضرت رقیه‌(س) شبی پدر بزرگوار خود را در خواب دیدند و هنگامی که از خواب بیدار می‌شوند، بسیار گریه و بی‌تابی می‌کنند.  یزید صدای گریه ایشان را شنیده و دستور می‌دهد تا سر مبارک امام حسین‌(ع) را نزد او بردند. رقیه‌(س) با دیدن این منظره محزون گشته و به سبب همین ن
دوشنبه ها به طرز بی رحمانه ای دنیا و کائنات دوست دارن منو دل تنگم کنن... بیشتر از هر روز دیگه ای تنها موندنم رو به رخم میکشن. چراش رو نمیدونم .شاید هم بدونم ... 
هی دوست دارن این سیکل سوال تکراری منزجر کننده رو تو مخ من تکرار کنن... که چرا هیچ کس به اندازه کافی خوب نبود؟ چرا هیچ کس نموند؟ مشکل از منه ... مشکل از منه یحتمل .... 
از سیل پل دختر یه عکس دیدم چند وقت پیش ،یه نیمکت کامل تو گل و لای فرو رفته بود... حکایتش ،حکایت احوال این روزای منه ... طوفانها و سی
(این‌ها همه موقت است، پاک می‌کنم.. عجالتا می‌نویسم بلکه راحت‌تر بگذرد زمان)
هنوز کامل از خواب بیدار نشده بودم... که پیام اومد از... 
دوباره صداها تو سرم چرخید... 
میدونی سنگ که نیستیم، بی تفاوت بگذریم... درد داره این روزا... شاید این تصمیم با اینکه شبیه یک مهلکه واقعیه، بهترین تصمیم بود... جلز و ولز کنیم هی که چی بشه؟ 
کاش واقعا به قول اون دوستمون درست شه همه چی... 
کاش ما دووم بیاریم تا اون روز...
هعی... امان از این چرخش بی رحمانه روزگار...
امان از‌خود
روی دستش " پسرش " رفت ولی " قولش نَه "
نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "
شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار
دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "
هر کجا مینگری  " نام حسین است و حسین "
ای دمش گرم " سرش " رفت ولی " قولش نَه "
 
السَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین
یک زمانی، در دوران خیلی نوجوانی، به واسطه شرکت در مسابقات وبلاگ نویسی و رتبه اول کسب کردن، متعلق شدم به این آستان و این مجال ، برای نوشتن حرف ها، درد ها، بی حوصلگی ها و... یا خوبی ها، خوشی ها، البته اگر اصل چراغ خاموش را رعایت نخواهم کردن!!!
آن موقع ها کسی بود به نام لیلای مجنون، اسم وبلاگش بود، که البته هرچه گشتم پیدایش نکردم تا از متن هایش برایتان بنویسم بدانید چه مجنونی بود برای خودش!!!
تا آنجایی که یادم می آید، معشوقش، دقت کنید، معشوقش رهایش
آینه  در این هفته شاهد شکفتنی بود و مواج و خروشان از این شکفتن
چون اینه دارد خود شوق وصل و  تماشا
چگونه برون اید تا در آغوش گیرد لیلی را
شکفتنی در راستای گل زندگی
که خود جای بسی مجال است
که خواهم گفت در ادامه
و ترس از ان دارم که بیان عین انچه دیده است موجبات افشای راز اینه باشد و فراهم اور شاید ملالتی برای دخترش
چه کند 
پس میگوید در هاله ای از تفکر که بداند میبیند اینه و این شوق انقدر زیاد هست که نادیده بگیر برخی ملاحضات انرا
هاجر بهم گفت پارسال این موقع که برمی گشتیم خونه بهش گفتم سه سال هنرستان نصف شده اما امسال فقط یک ترم دیگه باقی مونده فقط یک ترم و نمی دونید با این یاد آوریش چقدرررررر خوشحالم کرد^____^
....
برگه های امتحانای میان ترم من به طرز بی رحمانه ای غلط تصحیح داره و عوضیا دیر برگه رو دادن که دیگه نشه کاریش کرد یعنی میگن که حق اعتراض ندارید و واقعا دلم می خواد کلشونو بکوبم تو دیوار ولی خب حقیقت اینه که نه می بخشم نه فراموش میکنم و همه ی این اذیتارو نگه داشتم ک
ابر سیاه شب ظلمانیمسینه ی دریائی طوفانیمخشم فرو خورده ای از حاکمانزلزله سان موجب ویرانیمهر شب و روزم شده یک واقعهمثل هوای بد و بحرانیمدامن هرکس که بگیرد پَرَمشعله ی سرکش و پشیمانیمبگذر و از خانه ی قلبم برودرد فراگیر و پریشانیمپای خودت را بکش ای بی وفاعاشق سرخورده ی ایرانیم .
در طی سال‎ها، درک ما از یک وعده یا سهم غذایی، اندک ‌اندک افزایش یافت. نتیجه‌ این امر، خوردن بیشتر و بیشتر ماست.
افزایش میزان سهم غذایی، یکی از راحت‌ترین راه‌هایی است که انرژی (کالری) زیادی را وارد رژیم غذایی ما می‌کند. زیرا ما اغلب آگاه نیستیم که بیشتر از آنچه که نیاز داریم، غذا می‌خوریم.
شرکت نستله، متعهد است تا از تلاش‌های مصرف‌کنندگان برای داشتن رژیمی متعادل، حمایت کند. هدف ما، آسان کردن هرچه بیشتر استفاده از مواد غذایی کافی در وعده
تقویم شیعه
پنجم ربیع الاول
وفات حضرت سکینه علیها السلام
حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام ۵۶ سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال ۱۱۷ هجری قمری در مدینه وفات کرد.  مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همواره با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبد الله (نفس زکیه) چهارصد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره‌ها سوزانید. خالد بن عبد الملک حاکم
به شوق صبح و سحر، شام تار هم خوب است
برای گریه شدن، آبشار هم خوب است
تمام هفته خطا و غروب جمعه دعا؟
کمی خجالت از این انتظار هم، خوب است
اگر چه لایق وصل تو نیستیم آقا
ولی کشیدن ناز نگار هم، خوب است
مرا ببند که من، جای دیگری نروم
برای عبد فراری، حصار هم خوب است
هوای شهر بد و گریه سخت و حال بد است
کمی هوا وسط این غبار هم، خوب است
اگر که پای رکابت نشد شهید شوم
برای کشتن ما، زلف یار هم خوب است
اگر اجل به وصالت مرا مجال نداد
امید آمدنت بر مزار هم، خوب است
چقدر خوبه رابطه بر اساس آگاهی و علم نسبت به طرفت بوده باشه.
اون وقت در مقابل همه عالم میتونی بایستی پاش
و بهش افتخار بکنی.
خدا -در جواب انکار ملائکه نسبت به خلافت اللهی انسان- میگه:
من چیزهایی از این موجود میدونم که شما نمیدونین:
(إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَ
ازدواج با دراویش که خود را مسلمان و حتی برخی خود را شیعه و پیرو مکتب اهل بیت (ع) می‌دانند، همواره مورد سوال بسیاری بوده است لذا برای رسیدن به پاسخ مناسب، برخی از فتاوای مراجع تقلید را دراین مجال به اختصار بیان می کنیم. 
ادامه مطلب
میدونید ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟. . . 
روی دستش " پسرش " رفت ولی " قولش نَه "
نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه "
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه "
شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار
دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه "
هر کجا مینگری  " نام حسین است و حسین "
ای دمش گرم " سرش " رفت ولی " قولش نَه "
    السَّلامُ عَلَیْک یا اَباعَبْدِاللهِ الحسین​
ابر سیاه شب ظلمانیم
سینه ی دریائی طوفانیم
خشم فرو خورده ای از دشمنان
زلزله سان موجب ویرانیم
هر شب و روزم شده یک واقعه
مثل هوای بد و بحرانیم
دامن هرکس که بگیرد پَرَم
شعله ی سرکش و پشیمانیم
بگذر و از خانه ی قلبم برو
درد فراگیر و پریشانیم
پای خودت را بکش ای دوست ، من
عاشق سرخورده ی ایرانیم .
.
+ وقتی هم رفتن درست است و هم نرفتن
وقتی هم ماندن غلط است و هم نماندن
وقتی تنهای تنها گیر می کنی بین هزاران درست و غلط و نمی دانی چه چیز بهترین است و چه چیز بدترین
وقتی بی نهایت کلمه از چشمانت جاری می شوند و زبانت به تو کمکی نمی کند
وقتی ب هر دو راه باور داری، ایمان داری...
در نقطه ی پایان و آغاز معلق می مانی...
 
+ درد داره!
خیلی درد داره!
بی رحمانه ترین تصمیمات را گرفتن و بی رحمانه انجام دادنشان!
و کسی جز خودت نباشد که بتوانی بگویی خوب نیستی...
 
+ اگر ا
به جای تو صحبت کردن با در ها، بی پرده به دیوار ها، برای ساعت ها. به جای بودنِ با تو، در کنار آدم های تو خالی تر از خودم. کنار بی عمق ترین چشم ها، توی سطحی ترین قسمت دریاها. و گمگشته در خاطرات اندک روزها و بی شمار شب های سیاهمان. بحث جدیدی نیست، طوری نشده ام ک نشناسی ـم. می دانی؟ کمی اندک تفاوت در ظاهر به سبب گذرِ عمر و چند تار موی سفیدِ و خطوط جدید روی پیشانی ـم، و نگاهی ک تلخ تر از قبل است و هاله ای از سکوت، ک پیش تر از خودم محیط را در بر می گیرد. می د
تازگیا خیلی بیشتر حس میکنم که رفتارای ما بر اساس اعتقاداتمون هستن و ممکنه به یک اتفاق خارجی ، افراد مختلف به انواع مختلفی واکنش نشون بدن و اون واقعه رو تحلیل کنن.
خب مسئله امروز چی بود؟
پولم گم شده بود! اومدم کیفمو گشتم دیدم ای بابا نیس که نیس! رو میز و رو تخت هیچ جا نبود.

ادامه مطلب
 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.

 
همان طور که در مقالات پیشین سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور گفته شد، یمن نیز یکی از این سرزمین هاست. در بحث پیرامون سرزمین یمن، در احادیث نام شخصیت یمانی به چشم می خورد.یمانی از مهمترین چهره هایی است که پیش از ظهور خروج می کند. ظهور یمانی نیز همچون سفیانی از علائم ق

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

السلام علیک یا قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف