خب من سلیقه م عوض شده.
قبلنا دختر سفید و پسر سبزه مانند دوست داشتم.
الان هم دختر سبزه و هم پسر سبزه دوست دارم :)
خدایی دخترای سبزه خیلی ناز و خوشگلن. خیلی.
من اگه لپام قرمز نبود و چال نداشتم قطعا میرفتم برنزه میکردم. دخترای سبزه نازن. خوشگلن.
«شونزده کیلو و نیم. با پونزده کیلویی که از قبل آوردی، میشه سی و یک کیلو و نیم - ۱۶ تومن. »
کتابها را از روی ترازو برمیدارد.
«سوادت رو به چند میفروشی؟»
میخندم - «بعد سال کنکور نیازی بهشون ندارم.»
«تازه اول راهی. من با ارشد حقوق کجا دارم کار میکنم؟ تو آشغال دونی. سبزه میخوای یا ماهی؟»
« سبزه.»
...
سی و دو کیلو کتاب تست، در برابر سبزه نوروز. باشد که بیاندیشید... تا سبزهی تست ما تماشاگه کیست؟
«سبزه بدم یا ماهی؟»
آن سبزه کز ضخامت سیمان گذشت
و قشر سنگی را
در کوچهی شبانهی بابُل
تا منتهای پردهی بودن شکافت
آن سبزه زندگانی بود...
#طاهره_صفارزاده
جهان پیوسته تا کی بر مدار ظلم می گردد
مگر در هم بریزد رادمردی این توالی را
#فاضل_نظری
اگر شما میشناسیدش از طرف بهش یک آفرین کشدار بگویید.یک بابا دمت گرم جانانه،یک خیلییییی خلاقی پر از هیجانبه کی؟
به همین انسان خلاقی که پیشنهاد داد امسال به جا سبزه هایی که حاصل گندم و جو و عدس و ماش و...هستند،گلفروشی ها
و بساط ماهی فروشی های کنج خیابان پر بشود از سبزه هایی که حاصل هسته های پرتقال و لیمو و نارنگی هست.
و این یعنی کمک به محیط زیست،یعنی صرفه جویی توی گندمی که غذای اصلی یک سرزمین هست
پس لطفا
امسال شما هم سر سفره هفت سین خودتان از این س
برای اینکه بتوانید بهترین رنگ مو را با توجه به پوست سبزه تان انتخاب کنید باید بدانید پوستتان تن سرد دارد یا گرم، با دانستن این موضوع میتوانید رنگ مویی انتخاب کنید که زیبایی پوست تان را بیشتر کند اما از کجا بدانیم پوست مان تن سرد دارد یا گرم؟
برای تشخیص سرد یا گرم بودن تن پوست تان میتوانید از طلا و جواهرتان کمک بگیرید به این صورت که اگر نقره به شما بیشتر می آید و بیشتر جلب توجه میکند یعنی تن پوست تان سرد است اما اگر طلا به رنگ پوست تان بیشتر می
من هیچوقت سبزه ای را به یادتو گره نخواهم زد ، نمیخواهم گره ای به کار دنیا بیندازم و تو را آرزو کنم ... مادر میگوید قدیم ها اینطور بود سر سفره های عقد تمام گره هارا باز میکردند که بخت عروس و داماد پر از گره و جدایی نباشد... از کجا معلوم که این سبزه گره زدن ها بختمان را گره نزند و تمام نقشه هایمان را نقشه بر آب نکند ؟! از کجا معلوم تمام این بودن و نبودن های اجباری و رفت و آمد های اتفاقی زیر سر این گره های زمخت نباشد ؟! مثل همان ماجرای سفره ی عقد و بخت و
با دیدن عکس های این مطلب می تونید ایده هایی قشنگ برای کاشت سبزه عیدتون بگیرید... اگه هنوزم سبزه سبز نکردین نگران نباشین چون هنوز وقت هست و می تونید سبزه گندم که زود در میاد بکارید. پس در ادامه مطلب این ایده ها رو ببینین:
ادامه مطلب
رفته فیسبوک و اینستاگرم دراز رو (همون که کیرش کلفت بود) چک کرده.
میگه این پسره که سبزه هست، چرا میگفتی سفیده.
بهش میگم الان سبزه شده خر گاو. اون دوره ای که من باهاش اشنا شدم سفید بود.
بعدم موهاشو رنگ مییکرد که من دوست نداشتم.
بغدم خیلی زیاد سطحی و کودن بود. هم خیلی باهوش بود هم خیلی کودن بود. هوش اجتماعی داغون. دراز بی مصرف.
خیلی شبیه کوروس و انتونیو باندراس بود، ولی کودن بود کودن. کودنننننننن.
اره اگه سبزه میبود، و باهوش، و موهاو هم رنگ نمیکرد ص
آموزش و کاشت سبزه برای نوروز امسال
آموزش انواع سبزه برای عید بهتر است از قبل این کار را انجام دهید تا برای عید آماده باشد و
دیگر نزدیک عید برای سبزه دغدغه و عجله نکتید و همچنین وقتی سبزه عید را درست می کنید از
الان تا عید قشنگ به فرم دلخواهتون می رسد و زیبایی سبزتون چند برابر می شود. سبزه عید یکی
از سین های سفره هفت سین است.
سفره هفت سین هم یکی از رسوماتی است که قبل از سال تحویل ان را درست می کنیم که سبزه هم
جزو آن می شود. شما با این کار هنر خانه د
پسرای سبزه منو واقعا راحت میتونن از راه به در کنن.
چرا آخه؟
سان آو بیچز.
این به این منزله نیست که به همه اینها من پا میدم.
ولی هر بار که اینها رو رد میکنم، خودم درد میگیره قلبم.
دقت کنین پسرهای سبزه ایرانی فقط.
نازززززن.
اغلب موهاشون صافه،
چشماشون میزنه بیرون از صورتشون.
خوشگلننننن.
بمیرین.
بمیرم راحت شم.
یکی از نشانه های حیات دوباره ، سبزه عید است و کاشتن آن در عید نوروز و گذاشتن در سفره هفت سین یکی از دغدغه های مهم خانم های خانه دار است ، کم کم به سال نو نزدیک می شویم تصمیم تان برای کاشتن سبزه امسال چیست؟
اکثر مواقع سبزه عید را با بذرهایی همچون عدس ماش ، گندم شاهی می کارند چنانچه در جستجوی یک ایده ناب و جدید برای کاشتن سبزه عید سال 99 هستید ما در سایت نمناک سبزه تخم کدو را پیشنهاد می کنیم که به راحتی می توانید آن را درست کنید و به عنوان یک سبز
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بینیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. بنده در سبزه زار با وسعتی بود که ارتفاع و پر پشتی علف ها اجازه نمی داد به ذهنش خشک شدن و برهوت را تصور کند...اما در یک آن، همه چیز خشک شد و دیگر از علفزار خبری نبود... دلش گرفت و در حیرت فرو رفت.
نیکوترین کار را همکلام شدن با خدا دید...هر کلامی، بر سرسبزی و خرمی اضافه میکرد....اینبار همه جا پر از گل و سبزه بود اما عمر گلها ابدی ...مدتی بعد خوا
سبزه به ناز می آید محرم راز می آید
نخور غصه خدا جان مهربانه
سبزه به ناز می آید محرم راز می آید
میان ما و تو عهد و نشان است
سبزه به ناز می آید محرم راز می آید
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
خیلی حرص میخورم
از این همه بیشعوری ملت. میرن مسافرت، میرن خرید عید، میرن سبزه میخرن!!! حالا یک سال بدون سبزه نمیشد؟ میمردین؟ خودشون که به درک... ولی یکی شاید توو اون خراب شده بخواد رعایت کنه و نتونه از دست شما نفهما.
مسئله بعدی هم... من واقعا دوست داشتم رهبر و رئیس جمهور توو پیام نوروزیشون به مردم میگفتن، حتی خواهش میکردن، که توو خونه بمونن. ولی خب خیلی خوشبین بودم انگار. چی میشد میگفتن؟ مطمئنم عده خیلی خیلی خیلی زیادی میموند
این اهنگ کوروس و اهنگ ناز نکنش رو خیلی دوست داشتم.
کلا وقتی بچه بودم، قیافه دور و بر سی تا چهل و پنج سالگی کوروسو دوست داشتم.
سبزه بود
ناز بود.
بانمک بود
لبخند داشت
به نظر ساده و مهربون میرسید
(هیچوقت عاشق اندی نشدم نمیدونم چرا، شادی چون اسمش خارجی بود! میگفتم این از خود بی خود و جو زده هست، نگو بیچاره ارمنیه و اونها ازین اسما میذارن).
بهار میشه با تو شکوفه بارون
یکی از اقوام دورمون، از من کلی اولا بزرگتر بود، دور و بر سیزده سال، ثانیا قیافه
بوی گیسوی یار می آید
نخل صبرم به بار می آید
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار می آید
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار می آید
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار می آید
عالم خفته می شود بیدار
بس که داد و هوار می آید
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار می آید!
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار می آید!
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار می آید...
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار می آید
گرچه رویین تن است این
خوشبهحال چشمهها و دشتها
خوشبهحال دانهها و سبزهها
خوشبهحال غنچههای نیمهباز
خوشبهحال دختر میخک که میخندد به ناز
خوشبهحال جام لبریز از شراب
خوشبهحال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمینوشی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گ
سلام
آقا من یه سوال دارم شاید جالب باشه و شایدم مسخره اما واسه من مهمه سوالم. من یه پسرم با پوست سفید. خیلی شیر برنج نیستم ولی در حد دخترها سفیدم...!
بعد من تو دانشگاه یک سری دخترها رو میبینم یه روز سفیدن، یه روز سیاهن، آخر من نفهمیدم اینا رنگ پوست واقعی شون چیه؟، سفیدن و برنزه میکنن؟، یا سبزه هستن و سفید کننده میزنن؟، شاید بگید این چه موضوع مسخره ایه و نژاد پرستیه و اینا ولی به نظرم اگر یه دختر سفید بگیرم واسه آیندم بهتره.
فقط میخواستم بپرسم که
http://www.takshops91.ir/product.php?id=3774
حراج سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
فروش ویژه سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
ست 2عددی سبزه ی عید در گلدان ایموجی
ست 2تایی سبزه عید در گلدان ایموجی
خرید پستی سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
کمترین قیمت سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
خرید اینترنتی سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
قیمت ویژه سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد
برچسب های سبزه ی عید در گلدان ایموجی 2عدد :
سبزه ی عید در گلدان ایموج
روی صندلی چوبی به اتفاق یکی از دوستان نشسته بودم و از طبیعت پارک ملت لذت می بردیم . نزدیک عصر بود سرم را از قسمت بالای صندلی پایین انداختم تا خستگی بدن و شانهایم را دور بریزم . چشمم به تعدادی مورچه افتاد که به ستونی دنبال هم راه می رفتن چند ثانیه خیره گشتم تا راهشان را بجویم
در زیر سبزه های داخل پارک گم شدند وقتی خودمو راست کردم زیر صندلی را دیدم که با نرمه هایی از کیک و شیرینی ازدحام مورچه ها را جلب کرده بود و هر یک از مورچه ها به اندازه تو
فروش بذر سبزی – بذر سبزه
سبزه یکی از آن سینهای اصلی است که همیشه در سفره هفت سین حضور دارد. خیلیها (بخصوص قدیمیها) معتقدند سبزه را باید خود اهالی خانه سبز کنند. خیلیها هم فقط به وجود سبزه در سفره هفت سین اعتقاد دارند اما مهم نیست که آن را خودشان درست کرده باشند یا از مادر و خواهر گرفته باشند و یا آن را از بازار خریده باشند. اگر بلد نیستید سبزه را خودتان درست کنید میتوانید از همین الان شروع کنید و خودتان را محک بزنید.
فروش بذر س
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار
چه آمده به سر عاشقت که دور توز خشت های پر احساس دل کشید حصار
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آیدم
بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نق
گره زدم دل خود را به چین دامن یاربه خار هر مژه اش کرد مرغ سینه شکار
به باد داد تمام دعا و زهد و نیازجوان شدم به نگاه پر از محبت یار
چنان ز عطر وجودش خیال از سر رفت که در میان دل من دگر نمانده قرار
شده زمین و زمان الغرض گرفتارش به ذوق آمده باد هم ز رقص زلف نگار
گذشت برسر عاشق چه،کین چنین دورتز خشت های پر احساس دل کشید حصار
چه کرده ای که به هر سو روم تورا بینم و هر چه از تو بگویم شود کلام قصار
ربود هوش من آن مُشک موی مشکینتتو در کنار منی هوش آی
خانم کریستین زنگ زده و میپرسد: پریسا من سنجد ندارم، یادمه یهبار برای لیلی چاییاش رو درست کرده بودی، میشه بیام چند تا ازت بگیرم؟ اگه داری... میگم: عناب رو میگین؟ بله حتما، ظاهرشان خیلی شبیه است. میگه: مگه یکی نیستند؟ و من در باب تفاوتهای سنجد و عناب توضیح میدادم، در حالیکه لیلی هی میگفت: به خانم کریستین بگو بیاد خونه ما مهمونی :) بعد گفت: سبزه هم ندارم و با این کرونا خیلی سخت میشه جور کرد، گفتم: میدانستید که هفت تا سین باید خوردنی باش
این روزها شهر پر است از یاد تو!عطر تو تا کجاها که نمیرود.دل آسمان که برایت تنگ میشود، بغضش میگیرد و بیهیچ بهانهای هایهای میبارد.اینجا،
روی زمین... تمام کوهها و درهها، سنگها و صخرهها، گلها و سبزهها،
درختان کوچک و بزرگ، خشکیها و دریاها، حتی تمام پرندهها و چرندهها...
از اشکهای پر از دلتنگی آسمان، برای تو! مست و کیفور میشوند و یاد تو
میافتند.اما موجوداتی هم هستند که همیشه ناراضیاند؛ همیشه غم دارند و احساس میک
این روزها شهر پر است از یاد تو!عطر تو تا کجاها که نمیرود.دل آسمان که برایت تنگ میشود، بغضش میگیرد و بیهیچ بهانهای هایهای میبارد.اینجا،
روی زمین... تمام کوهها و درهها، سنگها و صخرهها، گلها و سبزهها،
درختان کوچک و بزرگ، خشکیها و دریاها، حتی تمام پرندهها و چرندهها...
از اشکهای پر از دلتنگی آسمان، برای تو! مست و کیفور میشوند و یاد تو
میافتند.اما موجوداتی هم هستند که همیشه ناراضیاند؛ همیشه غم دارند و احساس میک
منم درختِ ناامید، منم درخت، درختِ زردِ ناامید.
امید را کشیدهام ز ریشهام هزار بار!
و هر هزار، سبزهام، شکوفهام، پرندههای نغمهخوان شاخهام، پریده از لب امید.
زمین زیر پای من، هزار دانهی امید را به باد دادهاست، چه ناامید مادری شده زمین.
منم درختِ زردِ لخت، منم تهی، منم زمخت!
حواس من به سبزه نیست، به چهچهِِ پرنده نیست. حواس من به چتر ناامیدی است که با تمام قدرتم، گشودهام ورای خندههایتان.
به من بگو کجای عمر من گره به کار غن
دانلود آهنگ خونه ی مادر بزرگه با کیفیت بالا
Download Ahange Khooneye Madar Bozorge
دانلود آهنگ شاد خاطره انگیز قدیمی خونه ی مادر بزرگه – دانلود اهنگ خونه ی مادر بزرگه هزارتا قصه داره
شعر خونه ی مادربزرگه هزارتا قصه داره – دانلود آهنگ کارتون خونه مادر بزرگه نوستالژیک
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید…
متن آهنگ خونه ی مادربزرگه هزارتا قصه داره
خونه ی مادربزرگه هزار تا قصه داره خونه ی مادربزرگه شادی و غصه داره♪♪♪
خونه ی مادر بزرگه حرفای تازه داره
بعد از اینکه تست های حسابان و زدم و تحلیلشون کردم ( مثل اینکه سال و با درس خوندن شروع کردم D:) بعد رفتم سراغ فیلم دیدن
جنایات گریندل والد ( حالا مفصل راجبش حرف خواهم زد ولی خیلی از از چیزاشو دوست داشتم ) و چهارتا اپیزود از فصل دوم arrow رو دوباره دیدم ( من بشدت این سریال رو دوست دارم ولی به طور کلی ممکنه اعصابتونو خرد کنه ..)
و خب ساعت یک و و ده دقیقه شد و چشمام دیگه یاری نمیکرد و تیر میکشید اما باید میرفتم با سبزه و نون میومدم داخل ( به اصطلاح سالی م
یکی از مهمترین نکاتی که هنگام انتخاب لباس باید در نظر بگیرید رنگ پوست است، پس باید بدانید چه رنگ هایی با رنگ پوست تان هماهنگ است و شما را زیباتر میکنند.
اگر پوست روشن یا تیره دارید که میخواهید بدانید چه رنگ لباس هایی به شما بیشتر می آید این مطلب را از دست ندهید.
سفید پوستها بخوانندافرادی که پوست سفیدی دارند باید طوری لباس بپوشند که قیافه آنها بی رنگ و رو نشود و رنگ هایی انتخاب کنند که جلوه پوست شان را بیشتر کند مثلا رنگ های جیغ برایشان ان
سلام،ضمنِ تبریکِ مجددِ نوروز و سال جدید باید عرض کنم که چهارمین روز از فصل بهارِ ۹۹ هم رسید و امروز بیست ساله شدم،امیدوارم واقعا یه سال بزرگ تر شده باشم و فقط به سن شناسنامه محدود نشده باشه،راستش عددِ ۲ دهگان فعلا یکم واسم غریبه ولی چه بخوام یا نخوام باید بهش عادت کنم ^_^
این گل های لاله هم همون لاله هایی هستن که توی پُستِ نرم نرمک میرسد اینک بهار درموردشون حرف زدم،تقدیمشون میکنم به همه ی شما دوستای مهربونم که کلی بهم انرژی مثبت میدین...
+بوی
ﺍﺮ ﻣﺘﻮﺍﻧ ﺍﻗﺎﻧﻮﺱ ﺑﺎﺵ ،
ﺍﺮ ﻧﻪ ﺩﺭﺎ ﺑﺎﺵ ، ﺍﺮ ﻧﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺵ !!
ﺍﺮ ﻧﻤﺘﻮﺍﻧ ﺭﻭﺩ ﻮ ﺑﺎﺵ ، ﺍﻣﺎ ﻫﺮﺰ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻧﺸﻮ ، ﻧﻬﺮ ﺑﺎﺵ ﺟﺎﺭ ،
ﺯﻻﻝ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺑﺎ ﺟﻮﺷﺶ ﺯﺒﺎﺖ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻫﺪﻪ ﻦ
ﻭﻗﺘ ﺟﺎﺭ ﺑﺎﺷ ، ﻫﻢ ﺯﻧﺪﻩﺍ ﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪ ﻣﺪﻫ ،
ﺳﺒﺰﻩ ﻫﺎ ﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩ ﺭﺍ ﺩﺪﻩﺍ؟
ﻪ ﺯﺒﺎ ﺸﻢ ﺭﺍ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻣﺪهد ﻭ ﻣﺎﻭﺭﺍ ﺁﻥ ﺮﻭﺍﻧﻪ ﻫﺎ ﻟﻄﻒ ﻭ ﺯﺒﺎ
ﺍﻨﻬﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧ ﻭ ﺳﺨﺎﻭﺕ ﻧﻬﺮ
ماه من ! غصه اگر هست ، بگو باشد ...
معنی خوشبختی بودن اندوه است !
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور ...
چه بخواهی و چه نه ، میوه یک باغند !
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ...
که خدا هست و خدا هست هنوز ...
مهین رضوانی فر
جنگلبان
جنگلبانم بچه ها
کارم یک کار سخته
نگهبانی از جنگل☘️
از بیشه و درخته
مواظبم تا جنگل
یه وقت آتیش نگیره
درخت و سبزه و گل
نسوزه و نمیره
کسی نیاد با تبر
حمله به جنگل کنه
یه وقت خدا نکرده
درختی رو قطع کنه
شاعر:مهری طهماسبی دهکردی
از قدیم
تا همین سالهای یک دو دهه پیش، علاوه بر باغات میوه که داخل روستا بود، زمینهای
اطراف روستا که به آنجا هنوز دشت گفته می شود محلی برای فعالیتهای اهالی سخت کوش
آیینه ورزان بود. یکی از کشتهای اهالی روی زمین های اطراف این روستا گندم بود.
محصول گندم آنقدر زیاد بود که به نقل از قدیمی ها (البته نه خیلی قدیمی ها بلکه
میان سالها و حتی جوانها هم به خاطر دارند)، سه آسیاب در اینجا کار می کرد و
گندمهای اهالی و کشاورزان روستاهای اطراف را به آرد تبدیل می
سلام
سال جدید رو با سبزه شروع کنیم که ان شاء الله سال پیش رومون به برکت دعای باب الحوائج آقا موسی بن جعفر علیه السلام، سالی پر از نور و خرمی و شادی و سلامتی باشه و چشم هامون به ظهور نور دیده شون آقا صاحب الزمان علیه السلام روشن بشه ان شاء الله
بالاخره بعد عمری منم تونستم سبزه بگذارم!!! و برسونم به سفره هفت سین.... البته بگم به ندرت پیش اومده سفره بچینم، هم خیلی مقید نبودم بهش، هم بیشتر سال ها موقع سال تحویل خونه نبودیم!
اما امسال با همین بهونه ها،
امروز، سیزده فروردین ۹۹، برداشتیم با برابچ و فامیل زدیم بیرون. (فامیل چهارنفرن)
به دورترین جای ممکن هم رفتیم
هر کدوممون با اون یکی ۳۰ سانت فاصله داشتیم
داداشم چادرو برداشت اورد باز کرد.
یه عده هم رفتن زیر انداز انداختن و نشستن
من فقط بالا سر سبزهها واستاده بودم که کسی گرهشون نزنه.
خو بگو بچه حالا کی خواست گره بزنه
شخصا اعتقادی به گره زدن سبزه ندارم من:/ افتادن به جون طبیعته فقط
اما هنوزم نمیدونم براچی گره میزنن
بگذریم
بعد داداشیم رفت توپ
هوا بسیار مطبوع و دلپذیر بود و رایحہ خوش گلها و سبزهها در فضا پیچیده بود. بہ سراغ یکے از درختان تنومند و پرشاخ و برگ آمدم و سرمست از فضاے دلانگیز آنجا در زیر سایہ آن درخت نشستم.
داشتم با خود فکر مےکردم چہ مےشد بہ ازاے هر نوزاد تازه متولّد شده نهالے کاشتہ مےشد؛... نهال همراه با نوزاد رشد مےکرد تا آنجایے کہ بہ یڪ درخت تنومند تبدیل مےگشت؛...
آن نهال مےشد بیمہ عمر و سلامتے آن نوزاد؛...
چہ احساس لذّت بخشے! کاش همینگونہ مےگشت. آنموقع جهان
چشمهایمان را باز میکنیم و میبینیم یک سال دیگر از زندگیمان گذشته است. سالی پر از فراز و نشیب، پر از آدمهای جدید و پر از تجربیاتی که به زندگی هر کدام از ما اضافه شد اما همه اینها به کنار، این سال برای ما چقدر تلخ گذشت.
هنوز آرزو کردن سر سفره هفت سین و سبزه گره زدنمان تمام نشده بود که
ادامه مطلب
رفتی استودیو و اولین بارته که یه میز با اونهمه دکمه میبینی
میره پشت اتاق شیشه ای و سازشو دست میگیره و بهت میگه بذار در باز بمونه
میذاری باز بمونه
مشغول کاراشه و بهت میگه لطفا اون دکمه سبزه رو بزن
بر میگردی پشت سرتو نگاه میکنی و دوتا میز پر دکمه میبینی و رو جفتشون دنبال یه دکمه ی سبز میگردی که اتفاقا رو جفتشونم هست
با استیصال برمیگردی سمتشو بهش نگاه میکنی
میفهمه
به میز سمت راست اشاره میکنه
تو هم دکمه سبزه ی رو میز راستو میزنی
کلافه میشه
از اتاق
قـیـمـت: 75
فرجام گیفت، تامین و تولید فراورده های گیاهی و آبزی
-تـــــنـــگ های سبزه و ماهی
-طراحی پلنتاریوم برای تــــزئین محیط کار و منزل شما
-تولید گیفت های گیاهی و آبی برای ارائه به کارکنان و شرکت ها به عنوان هدیه پایان سال
(گزینه مناسب و ارزان به جای تقویم و سر رسید)
فراورده های گیاهی مثل چمن های آکواریومی( هیدروپپر، مونت کارلو ، مارش و ....) که عموما در وابیکوزا و آکواریوم استفاده می شود این روزها از آنها استقبال زیادی شده است؛
دلیلش ساده
مش یخی
موهامم که رنگ مشکی کردم
میشه؟
دکلره زیاد میخواد؟
قشنگ میشه؟
من سبزه ام خوب میشه؟
مش کم بذارم یا زیاد؟
بگم اصصصصلا نزدیک ریشه ها نبره که از زیر مقنعه دیده نشه یا نه زشت میشه اگه از ریشه خیلی دورباشه؟
لازمه بگم موهام مردونه است؟
معلوم نیست بتونم برم چون اول باید شیفتم درست بشه
دختر تیپیکال ایرانی در کانادا:1. اول اول اول باید موها و ابروهاش رو چک کنی، اگه رنگ شده (حتی مش مشکی!) و ابروهاش خیلییییییییی متفارن و رنگیه، یعنی ایرانیه
2. آرایش خفن در حد یه فاحشه
3. صد در صد یه دختر تیپیکال ایرانی گواهینامه و ماشین داره
4. صد در صد بی سواد
5. صد در صد ایت ایز عه آی عم عه
6. صد در صد باسنشون کوچیکه و سنشون مینیمم بالای 33 هست
7. صد در صد قیافه سبزه دارن (سبزه بودن عیب نیست قاطی نکنین، من خودمم سبزه هستم) ولی اینقدر ارایش کردن که شاید یه
امروز داشتم فکر میکردم اگر امروز واقعا آخرین روز زندگیم باشه، مسلما پرحسرتترین روز هم هست. من دیگه نمیتونم تو رو ببینم. این حالی که الان دارم نمیدونم چیه اسمش. دلتنگی نیست. غم نیست. شادی نیست. شبیه یک مادهی ناشناخته ست که همش رنگش عوض میشه. گاهی سبزه و گاهی آبیه، گاهیم نیست.
هلی تتی بزو بهار درنه رعنا
اوجا نوج بزو ککی مار درنه
سبزه جمه کنده لخت بیابون رعنا
چلچلا گردنه ایاره پیغوم رعنا
این دنگ سر اون دنگ سر رعنا جان رعنا
رعنا پش و من پشت سر رعنا جان رعنا
رعنا بیه قائمشهری رعنا جان رعنا
اشون دئه مه پلی رعنا جان رعنا
آب زنید راه را هین که نگار میرسد
مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار میرسد
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد
رونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسد
غم به کناره میرود مه به کنار میرسد
تیر روانه میرود سوی نشانه میرود
ما چه نشستهایم پس شه ز شکار میرسد
باغ سلام میکند سرو قیام میکند
سبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
خلوتیان آسمان تا چه
آزمون استخدامی بود
با چادر اومده بود و حجاب کاملی داشت
من یک گوشه نشسته بودم و فقط شنونده بودم
بهش گفتند: تو محیط کاریِ ما بهتره با مانتو و حجابِ راحت تری باشی. حاضری چادر رو برداری؟
بلافاصله گفت: آره بر می دارم!
یاد یک جمله افتادم که می گفت:
آدمی که خط قرمز نداره، میشه چراغ زرد! به دلخواه این و آن. گاهی سبزه و گاهی قرمز!
هوا بسیار مطبوع و دلپذیر بود و رایحہ خوش گلها و سبزهها در فضا پیچیده بود. بہ سراغ یکے از درختان تنومند و پرشاخ و برگ آمدم و سرمست از فضاے دلانگیز آنجا در زیر سایہ آن درخت نشستم.
داشتم با خود فکر مےکردم چہ مےشد بہ ازاے هر نوزاد تازه متولّد شده نهالے کاشتہ مےشد؛... نهال همراه با نوزاد رشد مےکرد تا آنجایے کہ بہ یڪ درخت تنومند تبدیل مےگشت؛...
آن نهال مےشد بیمہ عمر و سلامتے آن نوزاد؛...
چہ احساس لذّت بخشے! کاش همینگونہ مےگشت. آنموقع جهان
خب بچه ها خطر رفع شد و هیچ تماسی برقرار نشد :)))
میدونین، مقاومت ر مقابل یه پسر سبزه که موهای صافی داره و چشماش گوگولی مگوریه، خیلی کار سختیه.
همیشه وقتی از پسش برمیام بعدش میرم درینک میخورم :))))
آخ جون مارگاریتا :)))
نمک دورش :))
توی لیمو :))
بهارِ سبزهزار ، دل وِنه دَوِّم
مه مَنگو خالک مار، دل وِنه دَوِّم
اَتّا خَله اَرمون مشت هسته مه دل
مه پِسر نومزهدار، دل وِنه دَوِّم
ترجمه فارسی
بهار فصل سرسبزی است دوست دارم باشم تا از زیباییهایش لذت ببرم
گاوم گوسالهی کوچک دارد دوست دارم باشم تا از او مراقبت کنم
آرزوهای زیادی را در قلبم جای دادم
پسرم نامزد دارد دوست دارم باشم تا برایش جشن عروسی بگیرم
دوستعلی علیخانی / اسفند نود و هفت
اوست خدایی که از اسمان باران فرو بارد تا هر نبات به ان برویانیم و سبزه ها و دانه هایی که بر روی هم چیده شده پدید اریم . و از نخل خرما خوشه های پیوسته بر هم بر انگیزیم . و باغهای انگور ,زیتون و انار که برخی شبیه و برخی نامشابه به هم است خلق کنیم . شما در ان باغها هنگامی که میوه ی ان پدید اید و برسد به چشم تعقل بنگرید که در ان ایات و نشانه های قدرت خدا برای اهل ایمان هویداست.
قران کریم
امروز دوشنبه 31 تیرماه 1398 ساعت 11:30 بعد از ظهر
بد نیست آدم از کمبودهایی که حس میکنه حرف بزنه به خصوص وقتی جایی قرار داره که کسی نمیشناستش و قرار نیست قضاوتش کنه یا علیه خودش استفادش کنه!
یکی از کمبودهایی که تا به حال خیلی حسش کردم...(میشه گفت از دوران کودکی بگیر تا همین الان که نشستم و دارم اینا رو تایپ میکنم) حس متعلق به جایی یا گروهی بودنه...!
بذارید چندتا داستان براتون بنویسم از دوران مختلف توی زندگیم...
1) یادم میاد یه زمانی توی یه خونه زندگی میکر
در این روزهای اخر سال هرچند که مریضی و خانه نشینی هست و هیچ چیز مثل سالهای پیش نیست ولی دلگرمم... دلگرمم به سبزه هایی که سبز شده اند ... دلگرمم به صداها و خنده ها ... دلگرمم به حضورت...
عشق نجات بخش است، عشق درمان گر است، عشق زنده نگه می دارد...
دلم شعر می خواهد... دلم زیبایی می خواهد ... دلم نور می خواهد...
مطمئنم شعر و عشق و نور هم خواهند تابید بر این روزها ...بیش از پیش...
دلت گرم و سرت سلامت ...به امید دیدار روزهای روشن... به امید در آغوش گرفتن شادی ها و آرزو
بهترین مارک پنکیکارایش چهره کشیده و سبزه: صورت اشخاص در انواع و اندازه های مختلفی دیده میشود، البته معمولا می اقتدار گونه های رخ را به سه نوع اصلی؛گرد،بیضی و کشیده تقسیم بندی کرد اکنون در حالتیکه شما در تقسیم بندی جز اشخاص فیس کشیده میباشید به موارد ذیل اعتنا داشته باشید در صورتیکه شما...
ارایش چهره کشیده و سبزه:رخ اشخاص در گونه های و اندازه های مختلفی مشهود است، ولی معمولا می قدرت گونه های صورت را به سه مدل اصلی؛گرد،بیضی و کشیده تقسیم بند
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می کشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش
برای یادگاری می فشانم
درختم کم کم آرد برگ و باری
بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید درآنجا سبز و خرم
شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان که گرما رو نماید
درختم چتر خود را می گشاید
خنک میسازد آنجا را ز سایه
دل هر رهگذر را می رباید
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب
میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید ای که اینجا
درختی کاشتی،روح تو شاداب
*عباس یمینی شریف*
یه اصطلاحی هست میگن گل بود و به سبزه آراسته شد !
حکایت منه !
انگشت دستم شکست!
چجوری؟
رفتیم جنگل ، نشستم ؛ دارم از منظره لذت میبرم ، آقا با n کیلو وزن نشسته روی دستم ، به گونه ای که صدای قارچ شکستنش تو کل جنگل پیچید !
بعد همه اونجا دکتر شدن میگن نهههه این گوشتشه ، نشکسته !
منم عکس گرافی انگشت شکسته ام رو فرستادم تو گروه !
از همه اشونم خسارت میخوام بگیرم !
پاهایم را بغل کردهام. چشمهایم را بستهام اما از پشت پلکهایم باد را میبینم که با برگهای سپیدار بازی میکند. سپیدار بلند و تنومند و مهربانم. موهایم را در گوشهایم چپاندهام که صدای نفس کشیدن چشمه را نشنوم اما از پشت طرههای مو خندههای آب را میشنوم. اینجا مکان امن من است. من و سپیدار و چشمه. تا ابد. سبزهها از موی من درست شده و برگهای سپیدار پیچ در پیچ در پیچ در هم گره خورده. چشمان چشمه، آبی و جان افزاست. دستهایم ریشههای سپیدار
✅رنگ دست
دستهای نرم و لطیف و برنگ سفید : متعلق به اشخاص شهوتپرست و خوشگذران است .
دستهای خشک و استخوانی و برنگ زرد: آدم عصبانی، زودرنج و سودا مزاج را معرفی میکند.
دستهای سخت و محکم که پوست آن نرم و سرخ رنگ است : عاطفه و مهر و محبت را نشان میدهد .
دستهائیکه پوست آن سخت و رنگ آن سبزه و یا قهوه ای است: نمایشگر جدیت و فعالیت و روح قوی است .
دستهائیکه پوست آن ملایم و رنگ پریده است: خیانت و نادرستی را بیان میکند .
سفره هفت سین مهمترین عنصر نوروز است و هر ساله ایرانیان در تکاپوی چیدن سفره هفت سین به خرید میروند و ملزوماتش را فراهم میآورند و جهت هرچه زیباتر شدن این سفره نوستالژیک می کوشند.اما هر کاری را فلسفهای است و چیدمان سفره هفت سین نیز فلسفه خاص خود را دارد. هرچیزی که سر سفره چیده میشود، از هر «سین» گرفته تا قرآن و ماهی و آینه حکمتی دارد . در ادامه با برخی از نمادهای هفت سین بیشتر آشنا می شویم .
قرآن کریم
اولین چیزی که ایرانیان هنگام چیدن سف
سرش را گرفته بود بین دو دست هایش،از گرانی ها سر در نمیاورد،غصه ی نداشتن هایش را میخورد و چیزهایی که باید بخرد و نمیشود بخرد...
اما من توی خودم غرق بودم که امسال سبزه ی گندم بکارم یا عدس؟....
عدس خوشگلتر می شود یا گندم؟...
او هم چنان به زمین و زمان غر میزند...
ادامه مطلب
برف و دوس دارم برف بازی هم دوست دارم
بودن زیر برفم دوست دارم ولی شماهم چارتا لودر بندازین تو خیابون دیگه بابا
دیروز یه مجری داشت با یکی از مسئولین صحبت میکرد
یهو طرف گفت مردم دیگه خیلی به مسئولین وابسته شدن
مردم وابسته شدن
حرفش بهم برخورد :/
چند دیقه پیشم که زلزله اومد... منو چنگیز جامون امن فعلا... حالمون خوبه اما همشهری هم استانیامون الان شریط بدی دارن :/
با نزدیکشدن به ایام جشنهای نوروز باستانی ایرانزمین و شروع فصل بهار، ایرانیان به رسم پیشینیان خود، به سبزکردن دانههای غلات و حبوبات میپردازند و سبزه را به عنوان نمادی از سبزی و شادابی و برکت در سال پیشِرو در سفره هفتسین به کار میبرند.
اما باوجود اینکه بهتازگی زمزمههایی مشکوک برای حذف نمادهای سفره هفتسین ایرانزمین از جمله ماهی قرمز و سبزه نوروزی به راه افتاده، ضروری است ارزشهای تغذیهای سبزه سفره هفتسین در جامعه ت
بر سر آنم که گر ز دست برآید/دست به کاری زنم که غصه سرآید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام،ظلمت شب یلداست/نور ز خورشید جوی،بو که برآید
بر در ارباب بی مروت دنیا/چند نشینی که خواجه کی به در آید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی/از تظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند/تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر/باغ شود سبزه و شاخ گل برآید
حضرت حافظ
همنوایی با نیمایوشیجصبح چون روی می گشاید مهرروی دریای سرکش و خاموشمی کشد موج های نیلی چهرجبه ئی از طلای ناب به دوش.صبحگه، سَرد وترَ، درآن دم هاکه زدریا نسیم راست گذرگل مریم به زیرشبنم هاشستشو می دهد بروپیکر.صبحگه، کانزوای وقت و مکاندلرباینده ست وشوق افزاستبرکنارجزیره های نهانقامت با وقارقو پیداست.آنچنانی که از گلی دستهپیش نجوای آب ها تنهاوسط سبزه ی خزه بستهتنش از سبزه بیشتر زیبا.می دهد پای خود تکان، شایدکه کند خستگی زتن بیرونبال های سفی
شیخ صدوق در کتاب خصال به نقل از امام صادق (ع) منابع «نشره» یعنی نشاط و انبساط خاطر را ده چیز معرفی میکند:
1- پیادهروی
2- سوارکاری
3- فرو رفتن در آب
4- نگاه به سبزه
5- خوردن
6- آشامیدن
7- نگاه به زن زیباروی
8- آمیزش جنسی
9- مسواک زدن
10- گفتوگو با دوستان.
علاوه بر اینها، در جوامع روایی از پاکیزه داشتن بدن، تمیزی جامه، گرفتن شارب، استعمال بوی خوش، شستن سر با خطمی، شوخی کردن مناسب و به اندازه، خندیدن و انس گرفتن با خداوند نیز به عنوان عوامل سرورانگیز ی
به دست خود درختی می نشانم به پایش جوی آبی می کشانم
کمی تخم چمن بر روی خاکش برای یادگاری می فشانم
درخت می کارم
درختم کم کم آرد بر گ و باری بسازد بر سر خود شاخساری
چمن روید در آنجا سبز و خرم شود زیر درختم سبزه زاری
به تابستان که گرما رو نماید درختم چتر خود را می گشاید
خنک می سازد آنجا را ز سایه دل هر رهگذر را می رباید
درخت می کارم
به پایش خسته ای بی حال و بی تاب میان روز گرمی می رود خواب
شود بیدار و گوید : ای که اینجا درختی کاشتی روح تو شا
ما ایرانی ها همین طوری هم اهل گفتگو نبودیم و فرهنگ صحبت کردن را نمی دانستیم. گوشی های هوشمند هم کار را بدتر کرد و به قول معروف: گل بود؛ به سبزه نیز آراسته شد!
اگر گفتگو کردن فرهنگش وجود داشت و متوجه می شدیم چه منافعی در گفتگو وجود دارد، شاید اکنون جایگاهمان در توسعه یافتگی بیش از اینجایی بود که الآن هستیم.
به مامان بچه گفتم این پماد رو روزی سه بار بزن روی زخم صورتش. کارم که تموم شد مامانه گفت خانم دکتر میشه بهش بگین نره توی افتاب؟ منم گفتم نباید بری عزیزم نگاه چقدر سوختی اینطوری جای زخمت بیشتر می مونه! بچه اصرار که نسوختم. منم که کوتاه نمیام اصلا، استین تی شرتش رو میزنم بالا که مثلا سفیدی شونه و بازو اش رو نشونش بدم، منتهی سرکنگبین بدون اطلاع قبلی، صفرا فزود و میبینم بازو و شونه و کلا همه جاش سبزه ی سیر بود. اوپس.
آب در شارستان جاری بود
کوه در سبزه ی دانایی بود
شار از لذت شوق می لغزید
حس موسیقی دل پیدا بود
بوته را شادی بود
بلبلی بی دانش می نوشید
دختری زیبا رو پا بر آب می شویید
گاه هر تنهایی شیدا بود
قلعه ای بر یک اوج
نبض سعادت می داشت
آسمانش مهتاب
مادری بر یک بام فال ستاره می چید
مهر او جاری بود
دست او جادو بود
تا که آن شارستان جاری بود
لذت نور چراغ می تابید
قل
...... امشب شب خوبی بود،شبی که حالم خیلی خوب بود و با اون حال خوب خوابم برد،آره من الان خوابم ولی خوابی متفاوت.خوابی که برام مثل آرزویی خوشمزه بود،حالا میخوام خوابم رو براتون بگم...روی سبزه های شکلاتی نشسته بودم،سبزه هایی خوشمزه که میتونستم هم بخورمشون هم روشون بخوابم، خیلی حس خوبی بود.روی سبزه های شکلاتی خوشمزه،دراز کشیدم و به آسمون شکلاتی خیره شدم اما صدایه زیبای آبی رو از سمت راستم شنیدم، و برگشتم به اون سمت، چه تصویر زیبایی، صدای آبشار زی
هِدفون را روی گوش هایم میگذاشتم،زیپ سوییشرتم را بالا میکشیدم.بند های کفشم را محکم میبستم.«بوی عیدی»فرهاد را پِلِی میکردم و ولگردی ام در خیابان های شهر شروع میشد.خیابان هایی که بوی عید میداد.ماهی های قرمز،گل های سنبل و شب بو،سبزه ها،میوه فروشی های شلوغ و ترکیب این ها با صدای فرهاد مهراد.یک ترکیب دیوانه کننده!در آمدن از روز های یکنواخت و تکراری.هر آدمی را که در خیابان میدیدم،دوست داشتم!لب های همه میجنبید.پیر جوان و بچه،زن و مرد
من یه پسر عمه دارم
هم قیافه ش هم دراز بودنش هم رنگ موهاش هم حتی رنگ چشماش (سبزه) کپی جیم هالپرت توی سریال the office هست.
جالبه وقتی بزرگتر شدم منو دوست داشت و اومد خواستگاریم و منم گفتم نه (اختلاف سنیمون فقط دو ساله)
چون پسر عمه م بود
یه جورایی برادر خواهر بودیم
اخه کی میره زن پسر عمه پسر دایی پسر عمو پسر خاله میشه؟!
این یه قسمتی از فرهنگ کشورمونه که من باهاش مشکل دارم.
بگذریم.
چند هفته هست متوجه شدم که پسر عمه م خیلی خوشتیپه!
مشخصات
نام: سبزه – Grass
ژانر: درام
مدت زمان: 66 دقیقه
سال انتشار: 2018
کشور سازنده: کره جنوبی
نویسنده: Sang soo Hong
کارگردان: Sang soo Hong
ستارگان: Kim Min hee , Jung Jin young
خلاصه داستان
در خلاصه داستان فیلم سبزه آمده: در کافه ای کوچک کیم مین هی ازمهمانی پذیرایی میکند که ترجیح میدهد به جای معاشرت با دیگران، آن ها را مشاهده کند و…
ادامه مطلب
سر و همسرون مه ره نکنید سرکوب
شما شیر دارا من خشک هایته چو
شما ترنه مارا من فرامه گو
شما روز روشن من تاریک شو
های شما روز روشن من تاریک شو
ته نئی گله باغ تلی دگرده
ته نئی خار تن حلی دگرده
ته نئی سبزه ره خنده دنیه
ریشه ره ونگ جونده دنیه
پایین محله تا بالای محله
ته نئی آدم زنده دنیه
نماشونه صحرا نرم نرم وارون
تیرنگ بهاره تیکا مقوم
خرابه دکتمی راه بهیه کوم
مار بمیره داغ سیاوش نوم، سیاوش نوم
با آرزوی سلامتی خشروی مازندران، استاد خشرو
من به آویشن، به باران تو مشکوکم هنوزمن به پایان ِ زمستان تو مشکوکم هنوزغنچه و عطر و بهار و سبزه باز آوردهایگرچه با گلهای گلدان تو مشکوکم هنوزای صدای ناگهان ِ یک تبسم در سحرمن به لبخند غزلخوان تو مشکوکم هنوزباز میپرسی که امید فراوانت چه شد؟باز میگویم به ایمان ِ تو مشکوکم هنوزهر که آمد، بار فردای خودش را بست و رفتبا یقینهای پریشان تو مشکوکم هنوزاینکه میآید نه باران، گریههای نمنم استمن به ابر و باز باران تو مشکوکم هنوز
همشهری آنلاین- ثریا روزبهانی: سرای محله ها بخاطر سرگرمی و نیز ارتقای سلامت فصیح دانش آموزان و خانواده ها در فضای منزل تصمیم پژمرده اند چندین فتنه برای دسته های اهل سنت متنوع برگزار کنند. برای شرکت در این مشق ها فقط کافی است یکی از موضوعات مسابقه را برگزینی کرده و حداکثر ۳ عکس جلوه گر از آنها را به همراه نام، نام خانوادگی، کدملی و عده تماس بوسیله نشانی @flower۱۱۱۱۱۱۱ ارسال کنید. موضوعات این تمرین شامل روند کاشت سبزه جشنواره از ابتدا و طول رشد ت
خانه اى زیر کوھ سبزھ ھایى ک با نسیم باد تکان میخورند.و بوى سبزه اى ک میاید روحم را از تمام مشکلاتم دور میکند،،،،،
اگر ھرکسى دراین کلبه زیبا با آسمان آبى ک دامنش را برای ابر ھاى سفىید مى گستراند و صدای بلبل ھا و گنجشک ھآ را میشنید،میبود حتما ھمین حس را داشت ک درحال پرواز درآسمان آبیست!!!!
واقعا حیرت انگیز است ک برکوھى مرتفع باشید و ابرھایى ک شبیه پنبه است زیر کوھ دور تا دور در دل آسمان باشد و از بین ابرھا نور چراغ دھکدھ زیر کوھ معلوم باشد را ببینى
از سمت گیلان نه، ولی از شرق یا جنوب وقتی برمیگردیم مازندران، از اون نقطهای که دوباره هوا مرطوب میشه، از اون قسمتایی که دوباره زمین، بدون دلیل سبزه و فرق و فاصلهٔ بین شهرها رو نمیشه تشخیص داد، دوباره انگار زنده میشم. عین ماهیای که تو خشکی افتاده باشه و برش گردونی به آب...
+ به نظرم فقط متولدای اردیبهشت حق دارن بگن: آدما دو دستهان، یا اردیبهشتیان، یا دوست داشتن اردیبهشتی باشن:)
+ الان مشخصه اردیبهشت شمال روم تاثیر گذاشته یا بیشتر
همانطور که گفته شد اخبار عجیب و غریبی از شهر استانبول به گوش می رسد. این عجایب و غرایب استانبول باعث شده تا علاوه بر زیبایی ها و جذابیت های بسیار زیادی که دارد، نظر بسیاری از گردشگران را به خود جلب نماید. زمانی که افراد به این شهر سفر می کنند، می بیند که خیابان های این شهر همه از گل و سبزه مملو می باشند.
ادامه مطلب
فکر کنم عاشقش شدم!امروز همهچی به هم گره خورد، خواب موندم و سرویس دانشگاه هم دیر رسید. یعنی ساعت ۷ و نیم میخواستم برم دانشگاه، شد ساعت ۹ و ۲۳ دقیقه. اتوبوس حرکت کرد و آهنگی که دیشب رضا برام تلگرام کرده بود رو گذاشتم گوش کنم (صداش کنی - شاهین بنان). تا اینکه یکی بدو بدو اومد سمت اتوبوس و من فقط شال سبزش رو دیدم. سوار شد و شاهین بنان خوند "صداش کنی فقط بگه جانم، نگاش کنی بگه دوسِت دارم".فکر کنم عاشقش شدم!من به عشق توی یه نگاه اعتقاد دارم. هرچی هم که
بیشتر ما ها همیشه برای عید نوروز سفره ی هفت سین می چینیم و توی اون ماهی، سبزه، سیب، سیر، سنبل، آینه، قرآن و... رو می ذاریم اما نمی دونیم که هر کدوم از اینا نماد چی هستند؟ توی این مطلب مفهوم تمام این نماد ها رو میگم که قدمت تاریخی در ایران باستان دارند و نیاکان ما به خاطر همین مفاهیمی که میگم این نماد ها رو برای سفره هفت سین انتخاب کرده اند. پس در ادامه مطلب با من همراه باشین:
ادامه مطلب
از مزایای زندگی تو ایران می تونم به پاهای سفیدم دستهای تیره ام صورت زردم و شکم سبزه ام اشاره کنم. امروز یه برگه پیدا کردم که تابستون رو چجوری بترکونم! پرانتز باز، تابستون ما رو ترکوند،پرانتز بسته. اول از همه نوشته بود اپیلاسیون و لیزر موهای زائد!یکی از پشمام پوزخند زنان زد رو شونه ام و گفت:حاجی لباس بیشتر بپوش لرز کردیم! اوس کریم چیه فایدشون ناموسا؟ حتی رتبه کنکورم باعث ریزششون نشد
عنوان مطلب لقبیه که داداشم بهم داده بود تو سال کنکور.الان حجم
مدرسه شیک بود شادترکل محیطش همه دلباز ترباغ گل و سبزه کند باصفاتابلو زیبا و سرود از قضاگردش بیرون و ز پیک نیک ها کاشی خوشرنگ و سرامیک هاگلدان پر گل که بود پُر ز بوگشته پر از شادی و از هایوهوخط قشنگ، منظره ای دلنشینخوشگلی رنگ کمد ها ببینکل کتابخانه شود با صفابوی خوشش رفته به روی هواروپوش زیبای پر از برگ و گلخنده و شادی بنمایند کُلقاری خوش صوت در آنصبحگاه روحیه بخش است در آن جایگاهچون که شرایط همه مطلوب شدمیل و رغبت به همه خوب شدچون که کسی خد
مرور خاطرات گذشته همیشه حس عجیبی برایم به ارمغان آورده احساسی از جنس ابرهای باران زای پاییزی که وقتی بر سر سبزه زاران می رسند دیگر توان مقاومت ندارند و فرو میریزند
امروز از آن قسمت از قصه عشقم برایت گفتم که نمیدانستی یا کمتر میدانستی حالا تو تمامش را میدانی از ابتدا تا انتهای شورانگیزی که همچنان ادامه دارد
خوبست فرصتش دست داد از ابتدایش هم برایت نوشتم حالا اگر روزی نباشم قصه عاشقانه مان بی سر و ته نیست
مراقب خودت باش و همیشه یادت باشد زنی د
بلقیس در پهندشت خشک بیابان اول به نان میاندیشید . نان ، و چه بهتر که بریان باشد . پس آسمان در چشم بلقیس آنهنگام خوش بود که ببارد ، ستاره از پیِ بارشی پُربار خوش بود . ابر ، تَرَش خوش بود ، نه بازیهایش بر رُخ ماه . سحر آنگاه خوش بود که آدمی چشم به سبزه بگشاید ؛ امیدِ سیر شدن گلّه . زیبایی آب نه در زلالیاش که در سرشاریاش بود . بسیار ، بگذار رود دیوانه فرزندی از من بگیرد ، اما تشنگی خاک فرو بنشاند . این آب و خاک فرزندان بسیار ستانده ، اما این ز
چه شد؟ خاک از خواب بیدار شدبه خود گفت: انگار من زنده ام!دوباره شکفته است گل از گلمببین بوی گل می دهد خنده ام!نوشتند چون حرف ناگفته ایگل لاله را بر لب جویبارچه شد؟ باز انگار آتش گرفتهمه گل به گل دامن سبزه زارچنین گفت در گوش گل، غنچه ای:نسیمی مرا قلقلک می دهدزمین زیر پایم نفس می کشدهوا بوی باد خنک می دهدصدای نفس های نرم نسیمبه بازیگری گفت: اینک منم!که با دست های نوازشگرمگلی بر سر شاخه ها می زنم!از این سوره ی سبز و آیات سرخکتاب زمین پر علامت شدهزمی
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود
از چنگ منش اختر بدمهر به در برد
آری چه کنم دولت دور قمری بود
عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را
در مملکت حسن سر تاجوری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بی
تصویر ژورنالی بالا یک نوع آویز گردنی است برای موبایل
امکان سفارش آن برای ما مهیاست
با آشیل خاص باشید
برای خرید دستبند: سوال شما کدام است ؟
نمیدونیم دستبند ها با چه نوع رنگ و لباسی قابل ست کردنه؟
چجوری بفهمیم این دستبند مناسب مهمونیه یا اسپرته ؟
آیا آموزش بافت های دست بند رو دارید ؟
چرا که نه
بفرما
tag.ir/educational/133337-آموزش-بافت-چهار-مدل-دستبند-دوستی-فیلم
شاید شما بخواهید گره های مربوط به دستبند ها رو یاد بگیرید
و خودتان دستبن
چشم هایم شما را می بلعند. چطور در اغوشتان کشم؟
از خیلی دیرباز، هر دوست داشتنی را با لمس کردن از آن خود کرده ام. گویی آنچه لمس
می کنم برای همیشه جایی در من اتراق می کند. حال، سرتا پا تماشا هستم. از عمق جانم
ساکت و گوش سپرده به ندای سبزه ها و باد. تا چشم کار می کند کوه، کوه های جوانه
زده ی بهاری، کوه های دامن های مخملی. آن دور ترها، خیلی دور، کوه های برفی. بویش
را می شنوم، می فهمم. بوی نرم سبزه و چمن، نعنا و پونه. صدایش، صدای بر هم خوردن باد
و ساقه، زنبو
من دلم عید میخواهد! شلوغی کوچه و خیابان و بازار... ماهی گلی و شب بو و سبزه های کنار پیاده رو... مخلوطی از روزهای سرد و گرم... ذوق دیدن اولین شکوفه ها... روزشماری تعطیلی دانشگاه... کادو کردن عیدیها... خریدهای لحظه آخری... رفت و آمدهای پشت سر هم... آغوشها و روبوسیهای فامیلی... عیدی گرفتن و عیدی دادن... خوشیهای سیزده به در...
امروز دلم گرفت... ناگهان...
نویسنده و محقق : اشکان ارشادی
گویند که حضرت مولانا در روم هنگامی که اشعار فارسی می گفت. فردی وی را اذیت می کرد و چون حضرت مولانا پوستی سبزه و تیره داشت و فارسی شعر می گفت وی به مولوی میگفت : که شما هندی هستی و اصلا از زبان و پوستت معلوم است. خبر به گوش سلجوقیان روم و دیگر حکام رسید و ایشان در اتحاد گفتار گفتند : که کسی حق ندارد ، مولانا را بیازارد.
ادامه مطلب
نگاهش به سبزه عید که افتاد رفت توی فکر ...
لحظاتی گذشت...
وقتی سرشو بالا آورد و فهمید که دارم با تعجب نگاه می کنم، لبخند تلخی زد.
گفتم: گیله مرد! توی سبزه ها چی دیدی که رفتی تو فکر؟!
کمی سکوت کرد و گفت:
به این دونه های سبز شده نگاه کن...
چند روز آب و غذا و نور خورشید خوردند و رشد کردند...
گفتم: خب!
گفت: سیصد شصت و پنج روز از خدا عمر گرفتیم و آب و غذا و فلک در اختیارمون بود؛
می ترسم رشد که نکرده باشم هیچ؛
افت هم کرده باشم!
دونه ای که نخواد رشد کنه؛
هر چقدر آب
دیشب واسه اولین بار در عمرم چهارشنبه سوری داشتم! البته از نوع خانوادگی و سالمش بود! کلی خوش گذشت ^_^
روز مرد رو به آقایون داداشا تبریک میگم و آرزو میکنم اگه پدر نیستید ایشالا بشید :)
وای که چقدر همه جا پر از حس خوبه!! انرررررژیه که از سر و روی شهر و آدما میباره! خیلی عید امسال برام شیرین و هیجان انگیزه! الهی هوای دلمون همیشه مثل عید، بهاری و تازه باشه و همه سرحال و سر کیف باشن ^__^
نه به آجیل!
نه به ماهی!
نه به سبزه!
این شعار رو امسال ما عملی کردیم و هیچ
معنی شعر خبر داغ شکوه قاسم نیا شعر خبر داغ کلاس چهارم صوتی شعر خبر داغ را به صورت یک قصه بنویسید معنی کلمات درس خبر داغ معنی شعر باران کلاس چهارم معنی شعر چهارم دبستان معنی و مفهوم سبزه خمیازه کشید شاعر شعر خبر داغ کیست
معنی شعر در ادامه مطلب
ادامه مطلب
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سر تا قدمش چون پری از عیب بری بود
دل گفت فروکش کنم این شهر به بویش
بیچاره ندانست که یارش سفری بود
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه او پرده دری بود
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوه صاحب نظری بود
از چنگ منش اختر بدمهر به در برد
آری چه کنم دولت دور قمری بود
عذری بنه ای دل که تو درویشی و او را
در مملکت حسن سر تاجوری بود
اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بیحاصلی و بیخبری بود
خو
زنهار از آن تبسم شیرین که می کنی...
چشمت خوشست و بر اثر خواب خوشترست
طعم دهانت از شکر ناب خوشترست
زنهار از آن تبسم شیرین که میکنی
کز خنده شکوفه سیراب خوشترست
شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم
حاجت به شمع نیست که مهتاب خوشترست
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو از خواب خوشترست
در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست
زان سوی بحر آتش اگر خوانیم به لطف
رفتن به روی آتشم از آب خوشترست
ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله
توی مسیر تهران-فیروزکوه هوا کم کم رو به آبی رفت و خنک شد. شیشه های پنجره ها رو دادیم پایین. وقتی از زیر پل رد شدیم تا همراه با جاده ای که مثل مار روی کوه ها خزیده بود به سمت روستا بریم، هوا درجه به درجه سرد تر شد و آبی بعد غروب آسمون سمت سرمه ای و سیاه شب رفت. دست و سرم رو از پنجره بیرون میآوردم، باد خنک و بوی مرطوب سبزه ها رو روی پوستم لمس میکردم. سرم رو به حاشیه پنجره تکیه میدادم و به ماه نیمه و ستاره هایی خیره میشدم که دونه دونه توی طیف آبی-سیاه
فکرکن 6روز و 5 تا شب از خانوادت دور باشی ، دلت براشون تنگ بشه
جز دو روزش که کتلت های مامان پز خوردی بقیشو همش نون پنیر سق زدی بلا استثنا!
هشتاد ساعت کشیک !
لعنتی هشتاااااااااااااد ساعت کارکردم!
خیلی خوابیده باشم شبا پنج ساعت بوده.
با ذوق و شوق بیای خونه بگی آخجون غذا ، خواب ، فیلم و مامان
بعد بهت بگن عه اومدی؟؟
خوبه فردا میخوام ملحفه و پرده هارو عوض کنم و بدوزم هستی کمک!
بهم بگن پیاده برو شلمچه و برگرد ولی نگن بیا کمک تو دوخت ودوز!
صبح خروس خون ب
از خیالهایی که از تو دارم بوی خوشی بلند میشود. بوی خاک نم خوردهی یک دیوار قدیمی، که گوشه و کنارش هم از جفای رهگذران ترک برداشته. یا یک آبشار نرم که از دل سبزههای بهاری و گلهای لالهی پشت خانهتان بیرون آمده. بوی اولین و آخرین شعری که برایم گفتی و هنوز به قولت برای گفتن بعدیهاش عمل نکردهای. دلم قدم زدن میخواهد، تا ابد قدم زدن را. حرفهایی دارم که جز با قدم زدن کلمه نمیشوند. بوی خیال تو دلم را به هم میریزد. از خوشی ست یا نگرانی؟ ا
-چه بَد عیدی شد این
از صد عزا بدتر، چه بد عیدی
همانکه گفته بودم
بی تو خواهد شد، همان! دیدی؟
مبارکباد میگویند و میخندم به تلخواری
که باغم گشته بشقابی، بهارم سبزهی عیدی
نهال ریشه سوزم را چه حاصل از بهار، آخر؟
گرفتم سبز شد در باغتان هم سروی و بیدی
گرفتم روز هم نو شد چه خواهد داد این نوروز؟
به من، یا هر زمان فرسود چون من کهنه نومیدی
به روز خویش شب میگویم و بدتر که جز با تو
توافق نیست آفاق مرا با هیچ خورشیدی
به بهار که میرسیم
فارغ از عمو نوروز و مهمانی و آجیل و مسافرت
و جدا از این رسوم زیبا و زشت آدم ها
انگار رنگ آسمان عوض میشود
انگار زمین در این سیر شتابانش هر سال به یک جای خوش آب و هوا از این جهان میرسد و کمی توقف میکند تا ما فرزندانش از مرکب روزمرگی پیاده شویم و بهتر ببینیم این منظره زیبا را
اما افسوس که خسته راهیم و چرت زدن در بهاران خیلی میچسبد
اصلا جهان را چه میشود در این زمان بر این زمین
حتما یک خبری هست
این را میشود از نگاه غنچه ها و صدای پرند
مشیه و مشیانه پسر و دختری بودند که روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند.
در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهٔ ازدواج خود را بنا نهادند.
این مراسم را به ویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران
و پسران برای بست پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند.
این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد.
ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است.
تصویر ژورنالی بالا یک نوع آویز گردنی است برای موبایل
امکان سفارش آن برای ما مهیاست
با آشیل خاص باشید
برای خرید دستبند: سوال شما کدام است ؟
نمیدونیم دستبند ها با چه نوع رنگ و لباسی قابل ست کردنه؟
چجوری بفهمیم این دستبند مناسب مهمونیه یا اسپرته ؟
آیا آموزش بافت های دست بند رو دارید ؟
چرا که نه
بفرما
tag.ir/educational/133337-آموزش-بافت-چهار-مدل-دستبند-دوستی-فیلم
شاید شما بخواهید گره های مربوط به دستبند ها رو یاد بگیرید
و خودتان دستبن
کلیک کنید
8
[ T y p e h e r e ]
همسایهی پری
»؟!.... کیو میگی «: پرینازچشم های درشت راکمی ریز کردوگفت
-بابا همسایه ی بغل دستون رو میگم...دارند وسایل هاشون رو خالی می
کنند
کتابهایش را دسته کرد و به کناری گذاشت....
-خب به سلامتی ، جای خانوم کریمی اومدند، خدا کنه زیاد شلوغ و پلوغ
نباشند.
- نه بابا فکرنمی کنم، یه پیرزن وپیرمردبودند.وقتی زنگ خراب تون روفشار
می دادم تا بلکه خدا بخوادودرو باز کنی رفتم تو نخشون،یه پسر خوش
تیپ و خوش هیکل هم کمکشون می کرد. نمی دونی چه ت
درباره این سایت