نتایج جستجو برای عبارت :

باد ما را کجا می‌برَد؟

چند ماهی هست که خواب راحت ندارم. توی تخت خودم راحت نیستم. توی جسم و پوست خودم راحت نیستم. توی ذهن خودم راحت نیستم. حتی توی خواب هم راحت نیستم. خواب‌هایی که می‌بینم شده یک مشت بدیهیاتی که در روز می‌بینم یا به آن‌ها فکر می‌کنم. هنوز هم خانه‌ی مادربزرگ و خانه‌ی دوران کودکی‌ام را در خواب می‌بینم. آدم‌های تکراری. تکرار پشت تکرار. البته چند شب پیش خواب دیدم که هری استایلز را بغل کرده‌ام و بعد همدیگر را بوسیدیم. آه، چقدر شیرین بود. البته نکته‌ی
به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. خوی خویش، خوی خدا. مولوی در دیوان شمس غزلی دارد ڪه دانستن آن لطفی بر روح و روان آدمی‌ست. از درخت آغاز می‌شود و با یڪ سیر طبیعی و تاریخی، به ملڪوت و خوی و خُلق خدا می‌رسد. هدف درین غزل شناساندن انسان به اصل حرڪت و هجرت و تحرّڪ است. با این مطلع:
 
درخت اگر متحرّڪ بُدی ز جای به جانه رنج ارّه ڪشیدی نه زخم‌های جفا
 
شرح می‌ڪنم ڪمی، تا محتوای این غزل در دسترس باشد، البته به فهم اندڪم:
 
مولوی پس از مثال درخت -ڪه همیشه اسی
به قلم دامنه : به نام خدا. سلام. فیلم جوڪر «Joker» محصول ۲۰۱۹ آمریڪا را -ڪه ۱۱۴ دقیقه است- دیدم. آرتور، با اسم «جوڪر»، نقش یڪ شَرور را بازی می‌ڪند؛ داستانِ زندگی یڪ ڪُمدین بدسرانجام و خشم خونین او و شورش خشمگین مردم فقیر و فلاڪت‌زده و فرودستان جامعه علیه‌ی ثروتمندان شهر گاتهام آمریڪا. به قول «دیوید رونی» یعنی «شهری ڪه در محاصره‌ی ظلم در آمده». فیلمی ڪه «بیشتر منتقدان سینما» از آن تمجید ڪرده‌اند.
 
«جوڪر» در لغت یعنی شوخ، بذله‌گو، دلقڪ. در گرا
شاید محال نباشدپس از هزار سالدر صحرای سر سبزی...خاکی باشم، مرغوبباران، نمناکم کند
عطر گِل به مشام بذری برسد...شاید محال نباشدتو دانه‌ای باشیکه از سمت گندمزارپی بستری در نهری غلتیده‌ای...و از کنار خاک نمناک می‌گذری...شاید محال نباشد باران بزند!باران که بزندنهر آب بالا خواهد آمد...شاید محال نباشد بعد هزار سال و چند دقیقهجریان نهرتو را در بسترم بنشاند...قول می‌دهم چنان تو را آغوش بگیرمکه در چشم به هم زدنی سبز شوی...
قول می‌دهم من همان پایین بمان
به قلم دامنه : به نام خدا.
گر پیر مناجات است ور رندِ خراباتیهر ڪس قلمی رفته‌ست بر وی به سرانجامی
فردا ڪه خلایق را دیوان جزا باشدهر ڪس عملی دارد من گوش به انعامی
(سعدی)
شرح و نڪته: جدا از آرایه‌های قشنگ ادبی و نیز پیام‌های ژرف این غزل -ڪه دهها راز و اندرز در آن نهفته است- سعدی در بیت ۲ و ۳ این غزل، دست‌ڪم سه پند می‌دهد به نظرم:
 
یڪی این‌ڪه؛ چه مناجاتی باشی -اهل دعا، زُهد، رازونیار، خوف‌ورجاء، و نیز خضوع‌و‌خشوع- و چه خراباتی -اهل دَیر، خانقاه،
به قلم دامنه. به نام خدا. در مثل معروف آمده: «صوفی اِبن‌الوقت است»؛ زیرا صوفی (=سالک) گذشته و آینده را فدای حال می‌کند و به همان لحظه‌ای که در آن بسر می‌برَد، غنیمت قائل است. ویلیام چیتیک در صفحه‌ی ۸۵ کتابش با عنوان «در باره‌ی تصوُّف» بر این نظر است چون صوفی هر «آنی» بی‌مانند است، و هر لحظه‌ «خود» نیز بی‌نظیر است، به آنان اِبن‌الوقت می‌گویند.
 
البته همین اِبن‌الوقت بودن در سیاست معنای دیگری دارد که معمولاً برای افراد فرصت‌طلب به کار
به قلم دامنه : به نام خدا.  فهم، علم، معنا. در «مشتاقی و مهجوری» اثر آقای مصطفی ملڪیان (ڪه سال ۱۳۸۵ مطالعه و یادداشت‌برداری ڪردم) می‌توان از این سه مفهوم: فهم، علم، معنا  بیشتر سر درآوُرد. فشرده‌ی برداشتم این است:
 
فهم و علم: هر دو پدیده‌اند. پدیده‌‌ی علم محلِ بحث معرفت‌شناسی است، اما پدیده‌‌ی فهم محلِ بحث هرمنوتیڪ. مثلاً خواننده و شنونده، نوشته و گفته‌ی دیگران را فهم می‌ڪند. اما نسبت به «بشقاب»، «سیگار»، «لِنت ترمز» علم دارد. چه برای ن
بعد از چند سال به همه چیز پایان دادم؟ می‌دانستم که شدنی نیست! بالاخره بعد از چهار سال دهانش را باز کرد و گفت که به من علاقه دارد. من هاج و واج مانده بودم و راستش هنوز هم حرف‌هایش را باور نکرده‌ام! گیج و عصبانی و غمگین بودم. به قول خودش که همیشه می‌گوید «انگار من و تو یه طور دیگه همدیگر رو می‌فهمیم...» فقط نمی‌دانم اگر راستش را گفته پس این چند سال کجا بوده؟! او کسی‌ست که جنس نگاهش به من با بقیه فرق دارد؛ توی خیابان که قدم می‌زدم و سرم را بالا گر
به قلم دامنه. به نام خدا. همه چیز بر سرِ «لایحه‌ی استرداد به چین» بپا خاست اما در ادامه، هُنگ‌کُنگی‌ها «دموکراسی بیشتر» را خواستار شدند. آنها با شعار «۵ درخواست، نه یکی کم، نه زیاد» مطالبات خود را در خیابان‌ها بیان کردند مثل: پس‌گرفتنِ لایحه‌ی استرداد که دست دولت چین را برای بُردن شهروندان هُنگ‌کُنگ به چین باز می‌گذارد؛ چون هنگ‌کنگ قسمتی از چین است با میزانی از خودمختاری. لایحه‌ای که به قول هنگ‌کنگی‌ها: «تهدیدی بود بر آزادی‌هایشان
به قلم دامنه : به نام خدا. به کاشته‌های دیگران احترام باید گذاشت. دیشب از طریق جناب حاج علی‌میرزا چلویی باخبر شدم، باز نیز حصارهای تخته‌ای دورِ درخت‌های انجیر جاده‌ی داراب‌کلا -که با زحمات و هزینه‌های فراوان ایشان و دوستانش کاشته و حصاربندی شد تا حیوانات آن را نچَرند و روزی فرا برسد مردم از ثمره‌ی آن بخورند- باز نیز با نهایت تأسّف مورد تخریب قرار گرفت.
 
    
تخریب حصارهای درختان جاده داراب‌کلا
 
عکاس و ارسال: میرزاعلی چلویی
 
گرچه معل
به قلم دامنه: به نام خدا. پست 1555 . عنوان نوشتارم از یڪی از جملات استاد محمدرضا حڪیمی‌ست در صفحه‌ی ۵۱ ڪتاب جاویدش: (مرام جاودانه). فقط خواستم آن را با سه‌چهار جمله‌ام امتداد ببخشم و یڪ نڪته‌ی تڪمیلی ببفزایم:
 
عکس از دامنه
 
هنوز هم در جهان حڪومت‌هایی هستند ڪه مالِ خدا (=اموال عمومی و درآمدهای ملی) را در اختیار سرمایه‌داران و توانگرانِ نابڪار قرار می‌دهند.
 هنوز هم در جهان دولت‌هایی هستند ڪه دم از مواریثِ فرهنگ دینی و علمی خود می‌زنند، اما
روانکاوی و ادبیّات
 
7217
 
به قلم دامنه. به نام خدا. کتابِ «روانکاوی و ادبیّات» نوشتۀ خانم حورا یاوری. با عنوان فرعی «دو متن، دو انسان، دو جهان؛ از بهرام گور تا راوی بوف کور. تهران: انتشارات سخن. چاپ اول ۱۳۸۷ در ۲۸۸ صفحه.
 
 
چندی پیش، به «حاشیۀ» قم رفتم! دوراندیشی کردم در کیفم کتابی از «حورا یاوری» گذاشتم که اگر برنامه، باب طبع من نبود، گوشه‌ای خیز بردارم و کتابم را بخوانم. نیمی چنین شد، و من هم رفتم زیر سایه‌ی خنک درخت توت، گرفتم کتابِ «روانکا
آخر این ماه با آیه می‌روم کانادا. تفاوتش این است که معلوم نیست برای چند وقت. نمی‌دانم باید دو تا چمدان ببندم، ده تا ببندم، نصف خانه را بار کنم ببرم یا چی. خانه‌ی این‌جا را چه کنیم؟ ماشین‌ها را چه کنیم؟ اسباب و وسایل را؟ کتاب‌‌ها را؟ نقره را؟ مدرسه‌ی آیه چه می‌شود؟ درس من تا کی طول می‌کشد؟ خط اول رزومه‌ها، کدام آدرس را بنویسم؟
همه‌چیز روی هوا و معلق است از ۷ ماه پیش. تصمیم گرفتم برگردم سر کار و بار دانشگاه خودم که اقلا یک ریسمان ثابتی برا
آخر این ماه با آیه می‌روم کانادا. تفاوتش این است که معلوم نیست برای چند وقت. نمی‌دانم باید دو تا چمدان ببندم، ده تا ببندم، نصف خانه را بار کنم ببرم یا چی. خانه‌ی این‌جا را چه کنیم؟ ماشین‌ها را چه کنیم؟ اسباب و وسایل را؟ کتاب‌‌ها را؟ نقره را؟ مدرسه‌ی آیه چه می‌شود؟ درس من تا کی طول می‌کشد؟ خط اول رزومه‌ها، کدام آدرس را بنویسم؟
همه‌چیز روی هوا و معلق است از ۷ ماه پیش. تصمیم گرفتم برگردم سر کار و بار دانشگاه خودم که اقلا یک ریسمان ثابتی برا
یس. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ. عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ. یس. سوگند به قرآن کریم، که بی‌تردید تو از فرستادگانی، بر راهی راست [قرار داری.]
آیۀ 1 تا 4 سورۀ یس: ترجمۀ انصاریان
 
تفسیر علامه طباطبایی
خداى تعالى در این آیه به قرآن حکیم سوگند مى‌خورد بر اینکه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از مُرسلین است. و اگر قرآن را به وصف حکیم توصیف کرد، براى این است که حکمت در آن جاى گرفته، و حکمت عبارت است از معارف حقیقى و ف
یس. وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ. إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ. عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ. یس. سوگند به قرآن کریم، که بی‌تردید تو از فرستادگانی، بر راهی راست [قرار داری.]
آیۀ 1 تا 4 سورۀ یس: ترجمۀ انصاریان
 
تفسیر علامه طباطبایی
خداى تعالى در این آیه به قرآن حکیم سوگند مى‌خورد بر اینکه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) از مُرسلین است. و اگر قرآن را به وصف حکیم توصیف کرد، براى این است که حکمت در آن جاى گرفته، و حکمت عبارت است از معارف حقیقى و ف
به قلم دامنه. به نام خدا. دادگاه ذهنِ مردم. سرنوشت یڪ مبارز سیاسی و بیست‌وسه‌نفر نوجوان ڪه به اسارت درآمدند. آزادی را ڪسی درڪ ‌می‌ڪند ڪه اسیر شده باشد و در مقابل، به قول مرحوم دڪتر علی شریعتی استبداد را ڪسی لمس می‌ڪند ڪه حرف برای گفتن داشته باشد.
 
این ۲۳نفر چون در سنین پایین بودند و پیش از آزادسازی خرمشهر اسیر شدند، می‌توانست ابزار فرافڪنی و دروغ‌پردازی در دست صدام باشد -ڪه به قول حزب بعثی‌ها «سیّدُ الرّئیس» خوانده می‌شد- و چنین هم شد.
 
به قلم دامنه : به نام خدا. مبانی فکری سلیمانی (۶) . یک راه شناخت چهره‌ها و ایدئولوژی‌ها و نظریه‌ها، معمولاً روش تطبیقی است. به نظر من اگر شهید حاج قاسم سلیمانی به روش مطالعات تطبیقی، با افراد دیگر مقایسه گردد، برجستگی‌های وی بهتر نمایان می‌شود؛ کما این که ممکن است مردم ایران و منطقه نیز بارها پیش خود، پیش از شهادت و یا پس از شهادت، ایشان را با بسیاری از افراد دیگر در عرصه‌ی سیاست و در پهنه‌ی اجتماع مقایسه کرده باشند و به نتایج بی‌نظیری رسی
به قلم دامنه: به نام خدا. مبانی فکری سلیمانی (۵) . شهید حاج قاسم سلیمانی علاوه بر دارابودنِ بنیادهای فکریِ مستحکم و ارزشمند، یک استراتژیست بود. توجه داشته باشیم که استراتژی، اقدامی است که سرانجامی داشته باشد و منتهی به هدف شود، نه فقط در ایده و ذهن بماند. بنابراین، فرهنگستان علوم ایران هم لفظ استراتژی را با ساختِ واژه‌ی «راهبُرد» معادل‌سازیِ درستی کرده است که اگر به زبان ساده شکافته شود یعنی راهی که بُردن در آن باشد، بُردن به معنی رفتن، نای
به قلم دامنه : به نام خدا. یڪ دسته ڪسانی‌اند ڪه از دین جلوتر می‌افتند. دسته‌ی دیگر آنانی‌اند ڪه به ستیز و سُخره‌ی دین برمی‌خیزند.
 
گروه اول با هر نام و اسمی و با هر پیشه و پوششی تلاش می‌ڪنند برداشت‌های خود را به نام دین بر مردم تحمیل ڪنند؛ بی‌آن‌ڪه بپذیرند فهم‌شان از دین نه فقط خطاست، ڪه افراطی و بناشده بر ڪج‌فهمی‌هاست و حتی حاضر نیستند سخن نقّادانه‌ی مردم را بشنوند. اینان فقط دوست دارند حرف‌های تمام‌ڪننده بزنند، یڪ‌طرفه سخنگوی دی
به قلم دامنه. به نام خدا. پاسخم به بحث  ۱۴۰ مدرسه‌ی فکرت. تحلیلی بر سخنرانیِ «بهشت زهرا» امام خمینی:
 
بحث ۱۴۰ : با بازگشت امام خمینی -رهبر کبیر انقلاب اسلامی- پس از ۱۴ سال تبعید به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ ، یک سخنرانی تاریخ‌ساز در بهشت زهرا انجام گرفت که توانست سلطنت پهلوی را به کمک ملت واژگون کند. پرسش این است از آن سخنرانی امام، چه برداشت‌هایی داشته و دارید؟ اگر کسی خاطره‌ای هم دارد، یا در جایی خوانده و یا شنیده است، نقل آن می‌تواند پاسخی به
جامعه می‌برَد.
آثار نوربرت الیاس (1990-1897) جایگاه مهمی در نظریۀ اجتماعی معاصر دارد و به‌خوبی نشان می‌دهد ترکیب مؤلفه‌های پویای جامعه‌شناسی کلاسیک با بهره‌گیری روشنفکرانه از شواهد تجربی گوناگون چه ثمراتی در بر خواهد داشت. اصطلاحات و مفاهیم ابداعی او برداشت‌های خشک علوم اجتماعی پیشین را متزلزل می‌کند و فهم خوانندگان را به فراسوی منازعات لاینحل مبتنی بر ثنویت‌هایی نظیر فرد/جامعه یا دولت/جامعه می‌برَد.
الیاس در شهر برِسْئاو به دنیا آمد
توییتر جای عجیبی‌ست. درواقع خودِ این شبکه‌ی اجتماعی که ایرادی ندارد، بلکه ایراد از ما آدم‌هاست! رفتارهایمان در آن عجیب است. هر چندوقت‌یکبار بحث می‌رسد به نابلد بودن ایرانی‌ها در سکس. بله من هم می‌دانم که آموزش نبوده. بله من هم می‌دانم که آگاهی‌رسانی نشده. بله، من هم می‌دانم که حرف زدن درباره‌ی آن تابو بوده. بله من هم می‌دانم که همیشه از آن با صفت‌های منفی؛ کارای بد، فساد، زنا و غیره یاد کرده‌ایم. ولی کسی که گوشی هوشمند، اینترنت و فیل
راه ما؛ راه علی: توضیح دامنه: چندنکته از نامه‌ی امیرالمؤمنین امام علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) : این نامه، زمانی‌ صادر شد که امیرالمؤمنین (ع) در سال 38 هجرى از جنگ صفین بازمى‏‌گشت و به سرزمین «حاضرین» رسیده بود. من در این پست، به صورت فشرده، فقط به گوشه‌هایی از این نامه‌‌ی تکان‌دهنده -که سی بند است- اشاره می‌کنم. در واقع از لابه‌لای نامه، نکاتی را برگزیدم تا خوانندگان شریف با اندکی وقت‌گذاشتن برای خواندن آن، به محتوای ژرف نامه، آشنایی فور

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرهام جمشیدی